آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آثار بی توجهی به نماز


نماز

کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت.

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله...الثانیه یضیق علیه قبره و الثالثه تکون الظلمه فی قبره... ؛ هر زن و مردی که به نمازش بی‌اعتناء باشد خداوند او را به پانزده چیز مبتلا می سازد... و قبر بر او تنگ و تاریک می گردد.»


امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند ؛« إِذَا قَامَ الْعَبْدُ فِی الصَّلَاهِ فَخَفَّفَ صَلَاتَهُ قَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِمَلَائِکَتِهِ أَمَا تَرَوْنَ إِلَى عَبْدِی کَأَنَّهُ یَرَى أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِ غَیْرِی أَمَا یَعْلَمُ أَنَّ قَضَاءَ حَوَائِجِهِ بِیَدِی ؛  وقتی بنده‏ای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان می‏برد و آن را کوتاه می‏کند خدا به ملائکه می‏فرماید: آیا نمی‏بینید بنده‌ی من چگونه نماز خود را کوتاه می‏کند گویا می‏پندارد که بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (که اینگونه عجله می‏کند.) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است .»1

کسانی که به نماز به عنوان تکلیف و خواست الهی بی توجهی کنند و آن را کوچک بشمارند خداوند نیز به خواسته‏ها و اعمال آنان توجهی نخواهد داشت.

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرماید:« من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشره خصله...الثانیه یضیق علیه قبره و الثالثه تکون الظلمه فی قبره... ؛ هر زن و مردی که به نمازش بی‌اعتناء باشد خداوند او را به پانزده چیز مبتلا می سازد... و قبر بر او تنگ و تاریک می گردد.»2

نمازی که با سهل‌انگاری و تحقیر خوانده شود مورد قبول خداوند متعال قرار نمی‏گیرد. امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: «انّ اللّه عزوجل لایقبل الاّ الحسن فکیف یقبل ما یستخف به ؛ خداوند جز نیکو را نمی‏پذیرد پس چگونه آن را که مورد استخفاف واقع گردیده است بپذیرد. » 3

نمازی که آورنده آن به آن بی مهری و بی توجهی دارد، چگونه مشمول قبول خداوند قرار گیرد؟!

امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرمایند؛ «وقتی بنده‏ای نماز خود را با عجله و شتاب به پایان می‏برد و آن را کوتاه می‏کند خدا به ملائکه می‏فرماید: آیا نمی‏بینید بنده‌ی من چگونه نماز خود را کوتاه می‏کند گویا می‏پندارد که بر آوردن حوائجش به دست غیر من است (که اینگونه عجله می‏کند) آیا نمی داند برآوردن حوائجش به دست من است»

گفتگوی ملک نماز و انسان نمازگزار

برخی از روایات تصویر و تمثیلی را برای نماز ترسیم نموده‏اند که بر حسب آن، نماز بصورت ملکی با انسان به گفتگو می‏نشیند گاه تشکر می‏کند و گاه گله‏مند می‏شود.

در روایتی امام صادق ـ علیه السلام ـ می‏فرماید: وقتی نماز در وقت خود اقامه نگردد و بی دقّت ارائه شود با صورتی سیاه و تاریک به سوی انسان باز می‏گردد. می‏گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند. و اگر در وقت خود اقامه شود برای انسان دعا می‏کند و می‏گوید: همان گونه که مرا حفظ و احترام نمودی خداوند تو را حفظ کند.4

نماز

قرآن کریم راه تارکین نماز را به سقر منتهی می‏داند و در مورد آنان می‏فرماید: «ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلّین»5 روزی فاطمه زهرا ، صدیقه کبری(سلام لله علیها) از پدر گرامی خویش سوال کرد: پدر جان مردان و زنانی که نماز خود را سبک می شمارند چه عذاب و عقوبتی دارند؟ رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: دخترم! هر زن و مرد مسلمانی که نماز خود را سبک و کوچک بشمارد، خداوند او را به پانزده بلا گرفتار می کند: شش بلا در دنیا، سه بلا هنگام مرگ، سه بلا در عالم قبر و سه بلای دیگر هنگامی که روز قیامت از قبر برانگیخته می شود.

 

امّا آن شش بلا که در دنیا به او می رسد :

اوّل: خداوند برکت را از عمرش برمی دارد و عمرش کوتاه می شود.

دوّم: خداوند برکت را از روزی اش برمی دارد و رزق و روزیش کم می گردد.

سوّم: خداوند نشانه بندگان صالح و شایسته را از صورت او پاک می کند و نور ایمان را از چهره او می برد.

چهارم: هر طاعتی که به جا آورد، بهره ای از آن نمی برد.

پنجم: دعایش مستجاب نمی شود.

ششم: بهره ای از دعای مردان و زنان صالح و شایسته نمی برد و مشمول دعای نیکان نمی شود.

 

امّا آن سه بلا که هنگام مرگ به او می رسد:

اوّل: با ذلّت و خواری از دنیا می رود.

دوّم: گرسنه می میرد.

سوّم: تشنه از دنیا می رود تا جایی که اگر از تمامی نهرهای دنیا به او آب داده شود، عطش و تشنگی او فرو نمی نشیند و عطشان می میرد.

 

و آن سه بلا که در عالم قبر به او می رسد:

اوّل: خداوند ملکی را بر او می گمارد که در قبر او را(به وسیله قهر و غضب و پریشانی و اضطراب) از جای خود برکند.

دوّم: گور بر او تنگ می شود و فشار قبرش زیاد می گردد.

سوّم: قبرش مملوّ از ظلمت و تاریکی می گردد.

 

و آن سه بلایی که در قیامت به او می رسد:

اوّل: خداوند فرشته ای را مأمور می کند تا او را در حالی که همه نظاره گرش هستند با صورت روی زمین بکشاند.

دوّم: به سختی از او حساب می کشند و به اعمالش رسیدگی می کنند.

سوّم: خداوند با نظر رحمت به او توجّه نمی فرماید و برای او عذاب و عقابی دردناک قرار خواهد داد.6


ادامه مطلب ...

برای نماز اول وقت نقشه بکشید



شاید جوان به‌خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم .


ایمان داشتن تنها به نماز و روزه نیست !

گاه که توفیقی حاصل شود و موفق به دیدار یکی از علما بشویم و یا در پی اینکه چگونه برای تقرب به خداوند بلند مرتبه اقدام کنیم به مطالعه می پردازیم می بینیم که یکی از مهترین راهکارهایی  که برای شروع به ما می دهند تشویق به انجام نماز اول وقت و  مدوامت بر آن است تا ملکه ذهنمان شود  پس از آن دستورات دیگر را صادر می کنند چرا که نماز ستون است و در سایه ستون است که خیمه ای افراشته میشود و سایر  مسائل را در بر میگیرد.

این مقاله حاصل گفتگویی است با آیت‌الله محمدعلی جاودان برای راهنمایی جوانان عزیز که قصد خودسازی و شناخت را دارند.

«دستور اولی که می‌خواهم برای کسانی که قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است که هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیت‌الله حق‌شناس به جوانان توصیه می‌کردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید.

 برای نماز اول وقت نقشه بکشید :

شاید جوان به‌ خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم که یکی از نمازهایمان نماز صبح است که خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن ‌هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشکلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است . 

مثلاً ممکن است که دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در کلاس مشغول باشد. ما نمی‌گوییم که کلاس را بشکند و بیرون بیاید، اما هر وقت که کلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یک ناهاری با خیال راحت بخورد و یک ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را می‌خوانیم. دست ‌کم وضو می‌گیریم و نماز ظهر را می‌خوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار می‌خوریم و نماز عصرمان را بلافاصله می‌خوانیم. این نماز اول وقت را برایش بکوشیم .

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای :

«اول سال که میشود انسان فکر کند که خب حالا این سال و قبلش هر جور بود، گذشت و الآن یک رابطه جدیدی تعریف کنیم با خدای متعال... اگر چنانچه شروع اهتمام از همین نماز باشد، نماز چون خیلی مهم است، این خیلی کارگشاست. نماز را انسان خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد.»

 شیطان از چه کسی هراس دارد؟

اگر روایت این باب را دیده باشیم، می‌فرماید که شیطان از کسی که نمازش را اول وقت می‌خواند و بر آن مراقبت می‌کند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی ‌آدم». این نکته را هم به نماز اول وقت اضافه کنیم که نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای این‌که نماز صحیح باشد، من ناگزیرم که رکوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یک حمد و سوره‌ی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم که اگر کلش را جمع کنی، ممکن است در سه چهار ساعت بشود به همه‌‌اش پرداخت .

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود .

مقام معظم رهبری

من به یک نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یک نماز اول وقت. جوان مادامی که نمازش را صحیح می‌خواند، نمازش را دقت می‌کند، مواظبت می‌کند و اول وقت می‌خواند، شیطان ترسان است. نه این ‌که جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان این‌گونه نباشد، آن‌وقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی می‌برد که دیگر برگشت ندارد .

اگر می‌خواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادکننده‌ی ترس از خداست. بعضی جوان‌ها دو دقیقه نماز می‌خوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما که یک ذره بیشتر کش می‌دهیم -که آن‌ هم از روی عادت است و قیمت ندارد- می‌شود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یک بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است که انسان به دیوار مستحکمی تکیه کرده باشد. این امر را اگر شما به‌دست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمی‌خورد. شاید تکان بخورد، اما زمین نمی‌خورد. ممکن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمی‌زند .»

متأسفانه مشکل بسیاری از ما جوانان این است که فکر می کنیم شیطان چون خیلی قوی است ما حق داریم شکست بخوریم و وسوسه شویم و بسیاری از ما از او می ترسیم و به همین خاطر با کنار گذاشتن مهم ترین دستورات دینمان که می تواند بزرگترین پناهگاه ما باشد به این دشمن بزرگ و بد طینت باج می دهیم واقعا باید برای امور مهم و پر ارزشی چون نماز وقت گذاشت نه اینکه هیچ تلاشی نکرد و آن را بی ثمر دانست . امیدوارم خداوند متعال همه را توفیق بندگی دهد و یاریمان کند تا موفق به انجام نماز واقعی شویم .إن شاء الله

  ادامه مطلب ...

استغاثه برای مروارید گمشده

بحرین

مَرَجَ الْبَحْرَینِ یلْتَقِیانِ(الرحمن/19)

 

دومینوی انقلاب‌های منطقه و موج بلندخیز بیداری اسلامی، کاخ‌های برافراشته از ستم را لرزان و مرزهای کین و نفاق را درنوردیده است.

زیر پای خیزش آزادمردان اسلام‌خواه، بیرق حقیر زورباوری لگد می‌خورد و بنای حکومت غدر و جور و دروغ و دغل، فرو‌‌می‌ریزد.

جهان اسلام آبستن تحولی سترگ است. در این میان اما، حکایت بحرین، قصه‌ی پرغصه‌ی دیگر است.

مرگ، بر فراز سرزمین اساطیری دیلمون، که روزی روزگاری "سرزمین زندگی" اش می‌خواندند، خیمه‌ای سهمگین گسترده است.

بحرین،‌ این درّ‌ِ بدخشان لب دریای خلیج فارس را می‌گویم.

کربلای عصر متمدن امروز، بحرین به خون‌پالاست. اگر دیروز، یزیدیان آل ابی سفیان، قرآن ناطق را به سر نیزه بردند، امروز اما حرامیان آل سعود و قداره بندان سیاه اندیش آل خلیفه، به آتش جهالت، رحل و قرآن و مسجد و محراب را یکجا به خاکستر می‌نشانند.

این درد را به کجا باید برد؟

دست تظلم به سوی که باید دراز کرد؟

جز درگاه فریادرس دادار، چه کسی مرهم گذار این زخم کهنه است.

فرمود: نماز، سیما و ستون دین شماست. بر مرکب نماز فرود آئید و  گره از کارها بگشائید.

بیایید مغتنم شماریم فرصت را، که گاه طلوع بانوی آفتاب از مشرق مدینه است. همه با هم، که یدالله مع الجماعة، دست توسل به دامن حضرتش زده، و نماز استغاثه به آستان بی‌نیاز بنده‌نواز، بگذاریم.

این نماز را در ایام ولادت بانو  اقامه کنیم، چنانکه صاحب "مفاتیح‌الجنان" آورده است:

" هر گاه حاجتی داری دو رکعت نماز به جای آور و پس از سلام سه مرتبه تکبیر بگو و پس از آن تسبیحات حضرت فاطمه علیهاالسلام را بگو، آنگاه به سجده برو و صد مرتبه بگو: «یا مَوْلاتی یا فاطِمَةُ اَغیثینی»، سپس جانب راست صورت را بر زمین بگذار و همان ذکر را صد مرتبه بگو، سپس جانب چپ صورت را بر زمین بگذار و صد مرتبه همان ذکر را بگو و حاجت خود را بخواه، به خواست خداوند حاجتت برآورده می‌شود."

  ادامه مطلب ...

نمازی که برگشت می خورد!

بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته می‌شود، بعضی، یک سوم آن، برخی یک چهارم و بعضی یک پنجم تا آنجا که برخی یک دهم آن قبول می‌شود. 


نماز

نقش و اهمیت نماز در دین نشان دهنده عظمت و استحکام این حبل متین و ریسمان استوار میان زمین و آسمان است. ریسمان دیگر اعمال ارزشی برای صعود انسان به افق بلند سعادت کافی نیست; ولی نردبان نماز، افزون بر آن که به تنهایی وسیله عروج است، می تواند ثقل و سنگینی بقیه اعمال را نیز متحمل گردد. این حقیقت به جوهره نماز باز می گردد و با عدالت خداوند هیچ گونه ناسازگاری ندارد .

 

ماجرای نمازی که بر صورت صاحبش زده می‌شود

در ادبیات عرفانی و عبادی بین دو مفهوم «مقبول» و «صحیح» تفاوت بسیاری وجود دارد و هر کدام از این مفاهیم دارای مراتبی است .

 

نماز مقبول

«نماز مقبول» آن است که با خضوع و خشوع به‌جا آورده شود و آداب ظاهری و باطنی در آن مراعات شود. این نماز موجب تزکیة نفس و پاکی روح و روان می‌شود و تأثیر تربیتی و اخلاقی فراوانی دارد.

از این‌رو چنین نمازی را نماز اخلاقی نیز می‌گویند؛ نمازی که فرشتگان آن را با درخشندگی خاصی به پیشگاه خداوند متعال می‌برند و پروردگار عالم این نماز را می‌پذیرد.

 

نماز صحیح

نماز صحیح، موجب رفع تکلیف می شود و به سبب آن انسان در جهان آخرت مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد. چنین نمازی را نماز فقهی نیز می‌گویند. نمازی که فرشتگان آن را در حالی که نورانیت و درخششی ندارد، به محضر ربوبی می‌برند و مورد قبول خداوند قرار نمی‌گیرد. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

«ان من الصلوه لما یقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الی العشرون ان منها لما یلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب لها وجه صاحبها و ان ما لک من صلوتک الا ما اقبلت علیهه بقلبک ؛ (سرّ الصلوة، ص50)

بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته می‌شود، بعضی، یک سوم آن، برخی یک چهارم و بعضی یک پنجم تا آنجا که برخی یک دهم آن قبول می‌شود و بعضی از نمازها همچون جامه کهنه پیچیده و بر صورت صاحبش زده می‌شود و نمازگزار بهره‌ای از نمازهایش نمی‌برد، مگر به اندازه‌ای که در هنگام خواندن آنها به خداوند توجه داشته است.»

در میان تعقیبات نماز،‌تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: تسبیح جده‌ام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار رکعت نماز در هر روز برتر و محبوب‌تر است.

نمازی که با حضور قلب خوانده شود، ارزشمند و بسیار با اهمیت است. ممکن است در بعضی از نمازها شخص نتواند خشوع در آن را مراعات کند.

در چنین مواقعی نمازگزار با رعایت خضوع ظاهری و به‌جا آوردن مستحبات، نظیر گفتن اذان و اقامه و خواندن ذکرهای اضافه بر ذکر اصلی در رکوع و سجده‌ها که در رساله‌های عملیه و کتب ادعیه آمده است، می‌تواند قبولی نماز خود را فراهم آورد. نمازگزار می‌‌‌‌تواند بعد از نماز با ذکر صلوات بر پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)و خواندن تعقیبات؛ یعنی دعاهایی که بعد از نمازهای یومیه وارد شده است، بخشی از کاستیهای نماز خود را جبران کند. آن‌گاه آن نماز را به خداوند متعال عرضه نماید تا پروردگار با فضل و کرم خود آن را بپذیرد.

 

  ادامه مطلب ...

15عقوبت سبک شمردن نماز



نماز ستون خیمه دین است و امام صادق (ع) نماز را مرز ایمان و کفر دانسته است. بنابر این، اگر کسی بخواهد خیمه ایی به نام دین را برپا کند، باید همواره در اندیشه تیرک اصلی و ستونی باشد که دین بدان استوار می‌گردد. 


نماز صلوه اذان
استاد مطهری در کتاب" آزادی معنوی" می‌نویسد

یکی از گناهان، استخفاف نماز یعنی سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن یک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفیف شمردن، استخفاف کردن، بی اهمیت تلقی کردن گناه دیگری است. پس از وفات امام صادق علیه السلام ابوبصیر آمد به امّ حمیده تسلیتی عرض کند. امّ حمیده گریست. ابوبصیر هم که کور بود گریست. بعد امّ حمیده به ابوبصیر گفت: ابوبصیر! نبودی و لحظه ی آخر امام را ندیدی؛ جریان عجیبی رخ داد. امام در یک حالی فرو رفت که تقریباً حال غشوه ای بود. بعد چشمهایش را باز کرد و فرمود: تمام خویشان نزدیک مرا بگویید بیایند بالای سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کردیم. وقتی همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طی می‌کرد یکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعیت و همین یک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمی که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسید. این را گفت و جان به جان آفرین تسلیم کرد."

در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روایتی از حضرت ختمی مرتبت به نقل از دختر مکرمه‌شان نقل شده است که بسیار تکان‌هنده است:

"حضرت زهرا سلام الله علیها از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: یا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلـم پرسیدند: کسی که نمـازش را سبک می شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهایی که نمــازشان را سبک می شمارند چه هست بر ایشـان.

این سبـک شمردن صحبتهای مختلف دارد یعنی: یکی این است که در اول وقت نماز نخواند، یکی این است که در موقع  خـــواندن نمـاز زیاد به آداب و حـدودش مقیـد نباشد، سعی نکند که آن شرایـط فضیلت را مراعات کند، بطور کلـی سبک بشمارد. یکی از صور سبک شمردن تاخیر از اول وقـت است ولی ممکن است یکی در اول وقت هم بخواند ولی به شرایط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله این صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمی کنیم. در اینجا حضرت زهرا سلام الله علیهــا سوال می‌کند که کســی که نمــازش را سبک بشمارد چه می‌شود؟

اول این است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـی دارد؛ این عمــر که من و شما می‌کنیم، برکت از آن برداشته می‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهای خیــر، نه از شرّ؛ مثلا کسانی می‌بینید عمرشان با برکت است، خوب عبــادت می‌کنند، خدمات زیــاد می‌کنند

« قال رسول الله ( ص ) : یا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: یا فاطمه کسی که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا می‌کند ( خیلی تهدید کننده است ) ، « ستٌ منها فی دار الدنیا و ثلاث عند موتها و ثلاث فی قبره و ثلاث فی القیامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـی دنیــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تای دیگر در قیــامت است وقتـــی از قبرش خارج می‌شود.

« فاما اللواتی تصیبه فی دار الدنیا »، اما شش خصلتی که خدا پیش می‌آورد در دنیا برای کسانی که نمــاز را کوچک می شمارند:

1- « فالاولی یرفع الله البرکة من عمره »: اول این است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـی دارد؛ این عمــر که من و شما می‌کنیم، برکت از آن برداشته می‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهای خیــر، نه از شرّ؛ مثلا کسانی می‌بینید عمرشان با برکت است، خوب عبــادت می‌کنند، خدمات زیــاد می‌کنند مثلا فرض کنید صاحب همین کتاب، مجلسـی، اهل تزکیه بوده، اهـل باطن بوده، فلیسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتی که کرده، مرجعیت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهایش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روی آن بنویسیم تا آخر عمــر تمام نمی‌کنیم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــی بودن عمر نیست، برکت در عمر، اشتباه نکنید.

کسانی که در نمـاز سستی می‌کنند از عمرشان برکت گــرفته می‌شود؛ چیز عجیبی است بعدش هم روی این مسـاله دقت کنید این عمـرها که می‌گذرد، عمـر ماها  و عمر بعضی‌ها چگونه است در مقایســه با آنها از لحــاظ  برکت؛ یرفع الله البرکة فی عمره.

نماز

2- « یرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزیشــان هم  بــر می‌دارد.

برکت از روزی هم این نیست که انســـان کم پول بدست می‌آورد یا زیاد؛ نه؛ برکت در زندگی و معیشت است که آن را خــدا بر می‌دارد.

3- « و یَمحوا الله عزوجلّ سیماء الصالحین من وجهه »: سومین چیزی که مبتلا می‌شود این است که خدای متعال سیمــای صالحان را ازاو بر می‌گیرد؛ وقتی به صــورتش نگاه می‌کنید سیمای صالحــان در او نیست. این هم چیزی است؛ صــالحان یک سیمایی دارند البته اهـــــل ذوق می‌فهمند، این را با ذوق و دل می‌شود فهمید، نه زیبــایی ظاهری است، سیمای صالحان یک چیزی است که اهل دل و اهل ذوق می‌فهمند.

4- « و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه »: هر عملـی که انجام می‌دهد از اعمال خیـر و عبادات، اجــری به آن داده نمی‌شود.

5- « و لا یرفع دعاؤه الی السماء »: پنجمی اش این است که دعــای او مستجاب نمی‌شود.

6- « والسادسة لیس له حظّ فی دعاء الصالحین »: از دعای صالحان هم بی بهره می‌شود، یعنی صالحان که برای مومنیــن و مومنــات دعاهایی می‌کنند که وظیفه اشان است، اینها از دعای صالحان حظّـــی برایشـان نیست.

این شش خصلتی  که در دنیا پیش می‌آید برای آنها که نمازشــان را کوچک می شمارند.

« و اما اللواتی تصیبه عند موته »

تکرار می‌کنم کوچک شمردن نماز، تاخیر از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازی نکردن، لباس و نظافت و اینها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.

 

و اما آن سه تا که در وقت مرگش به او می‌رسد:

1-« فاولاهن انه یموت ذلیلا »، اولش این است که مرگش به صورت خفت‌بــار می‌شود.

2- « والثانیة یموت جائعا »، گـرسنه می‌شود موقــع مرگ، این گرسنگی یک گرسنگی بسیــــار اسرار آمیز است که غیــرظاهری و دنیوی است و انسانها از آن وقتی که از اینجا به بــرزخ منتقل می‌شوند و از اول انتقــال به برزخ این گرسنگی و تشنگی شــروع می‌شود و بعدش هم در قیــامت مخصوصا هست، این یک چیزی غیــر از گرسنگی دنیاست.

« و الثالثة لاینظرالله الیه و لا یُزکیه و له عذاب الیم »، و از همه اینها بــالاتر، خدا به او نظـر نمی‌کند و او را تزکیــه نمی‌کند و عذاب الیـم هم برایش هست. این‌ها برای کســی است که تهاون بصلاته."
3- « والثالثة یموت عطشانا »، سومی هم این است که در حال تشنــگی است فلو سقی من انهار الدنیا لم یرو عطشه.

« و اما اللواتی تصیبه فی قبره »،

 

اما سه تــای دیگر که در قبر و بــرزخ به او می‌رسد این است که:

1-« فاولاهن یوکل الله به مَلکا یزعجه فی قبره »، حالا ما فکر می‌کنیم این سستی‌ها که در استخفاف به نمــاز داشته ایم زیاد مهــم نبوده، آخرش این است که خـدا می‌بخشد؛ زیاد مهـم نبوده؛ خیلی چیز مهمی بوده، حالا این قسمتی از بیانات است که در اینجا وارد شده دقت کنید. اولش این است که خــدا مَلَکی را موکل می‌کند که در قبرش به او عذاب می‌کند در بـــرزخ.

2- « و الثانیة یضیق علیه قبره » ، و دومین چیز که خدا برای او پیش می‌آورد این است که عــالم قبرش برای او تنگ می‌شود؛ این را دیگر نمی‌فهمیم که چگونه تنــگ می‌شود.

3- « الثالثة تکون الظلمة فی قبره »، و سومی اش این است که عالــم قبرش برای او ظلمــانی می‌شود.

« و اما اللواتی  تصیبه یوم القیامة »، 

 

اما آن سه تای دیگـــر که در روز قیــامت برایش پیش می‌آید

وقتی که از قبرش خــارج می‌شود و به قیامت و محشــر قـدم می‌گذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان یُوکل الله به ملکا یَسحَبه علی وجهه و الخلائق ینظرون الیه »، اولش این است که خدا ملکی را موکل می‌کند که او را بـه "رو می‌برند" توجــه می‌کنید نماز خوان است مردم هم نگاه می‌کنند؛ غیـــر عـادی می‌برند.

« و الثانیة یُحاسب حسابا شدیدا »، دومی اش هم این است که در مقـــــــام حساب، حساب شدیدی از او می‌کشند.

« و الثالثة لاینظرالله الیه و لا یُزکیه و له عذاب الیم »، و از همه اینها بــالاتر، خدا به او نظـر نمی‌کند و او را تزکیــه نمی‌کند و عذاب الیـم هم برایش هست. این‌ها برای کســی است که تهاون بصلاته."

  ادامه مطلب ...

سجده شکر و ثواب و آثار آن

امام زمان سلام الله علیه فرمودند : سجده‌ی شکر، از لازم‌ترین و واجب‌ترین مستحبات الهی است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.


سجده
سپاس نعمت‌های حق‌تعالی، نشان معرفت و ادب و بندگی است. در آیات و روایات، به مسئله شکرگزاری از نعمت‌ها، بسیار سفارش شده و اینکه یاد نعمت‌ها، محبت انسان را به خدا زیاد می‌کند و نعمت‌های الهی را مستدام و افزون می‌گرداند.

گرچه شکر نعمت‌ها، از توان و طاقت‌بشر بیرون است، ولی انسان باید به هر قدر که می‌تواند، سپاسگزاری احسان و نعمت و نیکی پروردگار باشد. یکی از شکل‌های شکر، سجده بر خاک کردن و پیشانی بر خاک‌نهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.

و «سجده شکر» یکی از تعقیبات نماز به حساب آمده است.

(مرحوم علامه مجلسی، جلد 83 بحار الانوار).
سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد

قال مولانا الامام المهدی- عجل الله تعالی فرجه الشریف-  :

(سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها ... فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَی الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَی النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَهُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ) [احتجاج، ج 2، ص 308 ; بحارالأنوار، ج 53، ص 161، ح 3 ; و وسائل الشیعه، ج 6، ص 490، ح8514] ؛  

سجده‌ی شکر، از لازم‌ترین و واجب‌ترین مستحبات الهی است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.

حدیث شریف، قسمتی از پاسخ امام مهدی (علیه السلام) به سؤال‌های محمّد بن عبداللّه حمیری است. حضرت، در این کلام، به اهمیّت یکی از مستحبات، یعنی سجده‌ی شکر اشاره می‌کند و بعد از آن به دعا و تسبیح بعد از فرایض پرداخته، فضیلت  آن را مانند فضیلت فریضه بر نوافل می‌داند و نیز اصل سجده و قرار دادن پیشانی بر خاک را در اجر و ثواب به منزله‌ی دعا و تسبیح می‌داند.

از بررسی آیات و احادیث به دست می‌آید که همه‌ی واجبات و یا همه‌ی مستحبات، در یک سطح و اندازه نیستند؛ مثلاً اهمیّت نماز، در میان واجبات، از همه بیش‌تر است؛ زیرا، قبولی اعمال، به قبول شدن نماز بستگی دارد. در میان مستحبات ـ برابر این حدیث ـ اهمیّت سجده‌ی شکر، از همه‌ی مستحبات بیش‌تر است. شاید علّت، این باشد که سجده‌ی شکر، کلید افزایش و تداوم نعمت است؛ یعنی هر گاه انسان با دیدن و یا رسیدن به نعمتی، شکر گزارد، آن نعمت تداوم می‌یابد و نعمت‌های دیگر نیز نازل می‌گردند. این نکته در قرآن به صراحت آمده است:

(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ) [سوره‌ی ابراهیم، یه ی 7] ؛ اگر شکر نعمت به جای آورید، بر نعمت شما می‌افزایم.

حضرت (علیه السلام) در این حدیث به چند نکته اشاره می‌فرماید:

1. سجده‌ی شکر، زمان و مکان خاصّی ندارد، ولی با توجّه به این حدیث، بهترین زمان برای این کار بعد از نمازهای واجب و نوافل است.

2. سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد.

3. ثواب دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب، از ثواب دعا و تسبیح پس از نمازهای نافله خیلی بیش‌تر است، همان گونه که فضیلت فرایض از نوافل بیش‌تر است.

4. حضرت (علیه السلام) با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است، می‌فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است، سجده کردن هم کاری مستحب است؛ زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل برای خداوند متعال است، و شکّی نیست که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.

امام صادق علیه السلام.

هر گاه بنده نماز بگزارد و سجده شکر کند، پروردگار حجاب میان او و فرشتگان را بر می‌دارد و می‌گوید: ای فرشتگان من! به بنده‌ام بنگرید که واجب مرا انجام داد و پیمانم را به پایان برد، ن گاه به خاطر نعمت‌هایی که به او ارزانی داشته‌ام برای من سجده شکر کرد

  ادامه مطلب ...

مهم‌ترین دلایل نماز نخواندن من !!



یکی از تفکرات خطرناکی که متاسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده است و برخی با تمسک به آن در صدد  شانه خالی کردن از مسئولیت های مادی و معنوی که بر عهده دارند هستند این تفکر انحرافی است که برای تقرب به خداوند تنها ایمان کافی است و نیازی به عمل نخواهد بود .


نماز
با جستجوی اجمالی در آیات و روایات اسلامی به این مطلب پی خواهیم برد که برخی از عبادات و اعمال بر بعضی دیگر ترجیح داشته و برتر می باشند که در این زمینه روایات متعددی بیان شده است و هر یک در صدد معرفی بهترین عبادات توصیه های طلایی را به مسلمانان بیان کرده اند اعمالی همچون تفکر که در روایات ثواب آن برتر از هفتاد سال عبادات معرفی شده است.

و یا انتظار فرج که در روایات بهترین اعمال امت در زمان غیبت امام معصوم بیان شده است .

اما آنچه در این میان از اهمیت خاصی برخوردار است و نه تنها به عنوان برترین اعمال بلکه به عنوان ستون و رکن دین معرفی شده است چیزی نیست مگر نماز که با وجود آن خیمه اسلام بنا می شود و در صورت فقدان عبادات دیگر نیز نه تنها بهتر نبوده بلکه هیچ ارزشی نخواهند داشت، چنانچه امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«در پاسخ به سوال برترین اعمال و محبوبترین آنها نزد خداوند: بعد از معرفت [خدا] چیزی برتر از این نماز نمی شناسم مگر نمی بینی که بنده صالح عیسی بن مریم، گفت: مرا به نماز سفارش کرد.»[الکافی،ج3،ص264]

اما با این حال کم نیستند کسانی که با  تمسک به دلائل مختلف از انجام این واجب الهی طفره می روند و به هر صورت در صدد هستند تا نقش نماز را در مسلمانی افراد کم نور جلوه دهند و مسائل و موضوعات دیگر را جایگزین آن کنند.

در این مقاله قصد داریم با مصاحبه ای مجازی با افرادی که اهمیت زیادی برای نماز قائل نیستند به بررسی دلائل آنان برای ترک نماز بپردازیم تا با پاسخی که از آیات و روایات به این افراد داده می شود به جایگاه ارزشمند نماز در دین اسلام اشاره کنیم .

 

من به این دلائل نماز نمی خوانم:

دلیل اول: تفکرات انحرافی در نسل جوان

یکی از تفکرات خطرناکی که متأسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده است و برخی با تمسک به آن در صدد شانه خالی کردن از مسۆلیت های مادی و معنوی که بر عهده دارند هستند این تفکر انحرافی است که برای تقرب به خداوند تنها ایمان کافی است و نیازی به عمل نخواهد بود .

برخی از افراد با تکیه بر این دلیل که ما در گناهان غرق شده ایم و نماز خواندن و نخواندن ما دیگر فائده ای ندارد، مناجات و گفتگو با خداوند متعال را به کلی از زندگی خود حذف می کنند و نا امید از رحمت و مغفرت خداوند متعال در لجن زار گناه و معصیت غوطه ور می مانند

تاریخ این تفکر انحرافی را می توان در فرقه «مرجئه» جستجو کرد که از خطرناک ترین طوائف بر ضد امت اسلامی بودند و هدف آنها مباح نمودن تمام امور در اخلاق و عمل بود، چرا که به اعتقاد آنها تنها ایمان و اعتقاد قلبی برای تقرب به خداوند کافی بوده و اعمال و عبادات از هیچ ارزشی برخوردار نیستند. و آنچه سبب نجات انسان می شود ایمان اوست نه اعمال و عبادات او .[اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه،ص249]

این تفکر که امروزه و در قرن حاضر تنها کلمات آن فرق کرده است، طرفدارانی را به خود اختصاص داده است و برخی از افراد با تمسک به این جمله که برای تقرب به خداوند متعال و بنده خوب بودن تنها پاک بودن دل کافی است از انجام بسیاری از واجبات شانه خالی می کنند و با این حال خود را نیز بنده خداوند معرفی می کنند.

پاسخ: خداوند متعال با بیان آیات متعددی در قرآن مجید به مبارزه با این تفکر انحرافی پرداخته است و آنچه را سبب موفقیت و خوشبختی انسان در زندگی مادی و معنوی می شود را ایمان به همراه عمل صالح معرفی کرده است:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون: کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات داده‏اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند»[البقرة :  277]

علاوه بر آنکه هیچ گاه نا فرمانی خداوند متعال و ترک واجبات و انجام محرمات سبب پاکی دل نخواهد شد بلکه در مقابل سبب می شود که قلب انسان روز به روز تاریک تر شود تا کار به جایی برسد که این تاریکی و سیاهی دل سبب انکار خداوند متعال شود.چنانچه در روایات اسلامی پیرامون گناه ،تعابیر مختلفی در این زمینه وارد شده است.

جماعت
 

ادامه مطلب ...

آراسته بودن هنگام نماز و تأثیر آن بر فرزندان

وقت نماز بود، صدای اذان از پشت پنجره خانه، دل را نوازش می کرد، بچه ها داخل اتاق مشغول بازی بودند، مادر وضو گرفته بود، و پدر هم در حال وضو گرفتن بود، بچه‌ها همین طور که بازی می‌کردند به اعمال و رفتار پدر و مادر توجه داشتند....
طرح جامع نماز در مدارس تصویب شد

مادر چادر زیبا و سفیدی که به هنگام نماز به سرش می انداخت، را به سر انداخت،  چرا که با آن چادر، حوریه‌ای زیبا و مهربان می‌شد که تماشایش آرامش‌بخش بود، جانماز زیبایش را وسط اتاق پهن کرد، عطر مخصوص نماز که وقتی در فضا می‌پیچید همه را مدهوش می‌کرد، باز در فضای خانه می‌چرخید، بچه‌ها این حالت مادر را خیلی دوست داشتند و البته پدر هم مشغول پوشیدن لباس‌های زیبایش و شانه کردن موهایش برای رفتن به مسجد بود.

مادر آرام آرام وارد نماز شد، به چه زیبا بود تماشا کردِن ملکوت مادر، بچه‌ها چقدر دوست داشتند که در این ملکوت شریک باشند و لذا آن ها نیز به تقلید از مادرشان به معراج رفتند...

بله یکی از راه‌های تربیت فرزندان این است که والدین به هنگام انجام عبادت و گفتگوی با خدا بهترین و زیباترین لباس‌هایشان را بپوشند و خودشان را خوشبو کنند، بچه‌ها از این اعمال می‌فهمند که این عملی که انجام می‌شود بسیار مهم است و لذا به آن علاقه‌مند می‌شوند و به مرور زمان اهمیت آن با گوشت و پوستشان آمیخته می‌شود.

خداوند مهربان نیز انسان‌ها را دعوت کرده است که هنگام نماز لباس‌های زیبا و ...بپوشند و فرموده است:

«زینت خود را به هنگام رفتن به مسجد، با خود بردارید». [1]

این جمله مى‏‌تواند هم اشاره به" زینت‌هاى جسمانى" باشد که شامل پوشیدن لباس‌هاى مرتب و پاک و تمیز، و شانه زدن موها، و به کار بردن عطر و مانند آن مى‏‌شود، و هم شامل" زینت‌هاى معنوى"، یعنى صفات انسانى و ملکات اخلاقى و پاکى نیت و اخلاص باشد. [2]

یکی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر کردن اوقات فراغت است، اگر به بزهکاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم کنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم می‌بینیم که این شخص زمانی سراغ بزهکاری و خلاف رفته است که اوقات فراغت داشته و از بیکاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا که اگر انسان خودش را مشغول کاری نکند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود کشیده و به سوی خلاف می‌برد.

از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آن‌ها است، چرا که اولین مرحله تربیت جذب کردن آن شخص به سوی خود است و برای این که انسان بتواند کسی را به سوی خودش جذب کند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم که پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود که مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته

همان گونه که امیر المومنین در این خصوص می فرماید:

«اگر تو خودت‌ را متوجه‌ کاری‌ نکنی‌، نفس‌ تورا مشغول‌ به‌ خودش‌ می‌کند.» [3]

بله اگر پدر و مادر که دلسوزان اصلی فرزند هستند برای فرزندشان برنامه ریزی نداشته باشند و از طریق درست اوقات فراغتشان را پر نکند قطعا هوای نفس و شیطان برای او برنامه ریزی خواهند کرد و طبق میل خودشان او را تربیت خواهند کرد.

یکی دیگر از راه های تربیت درست فرزندان، خوش اخلاقی با آن‌ها است، چرا که اولین مرحله تربیت جذب کردن آن شخص به سوی خود است و برای این که انسان بتواند کسی را به سوی خودش جذب کند باید با او از در مهربانی و خوش اخلاقی وارد شود، حتی رسول خدا هم که پیامبر الهی است و برای تربیت عموم مردم مبعوث شده بود، به وسیله اخلاق خوشش بود که مردم را به طرف خودش جذب نموده بود و خداوند از این مساله پرده برداشته و می‌فرماید:

«به (برکت) رحمت الهى، در برابر آنان [مردم‏] نرم (و مهربان) شدى! و اگر خشن و سنگدل بودى، از اطراف تو، پراکنده مى‏‌شدند.»... [4]

یکی دیگر از عوامل تربیت فرزندان پر کردن اوقات فراغت است، اگر به بزهکاری و راه خلاف رفتن بسیاری از جوانان خوب زوم کنیم و زیر زره بین علت و معلول قرار دهیم می‌بینیم که این شخص زمانی سراغ بزهکاری و خلاف رفته است که اوقات فراغت داشته و از بیکاری و گذران عمر به این راه متوسل شده است، چرا که اگر انسان خودش را مشغول کاری نکند هوای نفس و شیطان او را به طرف خود کشیده و به سوی خلاف می‌برد

این آیه به خوبی نشان می‌دهد حتی پیامبر هم برای تربیت نیاز به اخلاق خوش و مهربانی دارد، چرا که انسان طبیعتا دنبال کسی می‌رود که به او مهر می‌ورزد و از خشونت و سنگدلی بیزار است، در کانون خانواده هم اگر مهر و محبت و خوش اخلاقی حاکم باشد قطعا بچه‌ها به محیط خانه علاقه‌مند خواهند شد و اگر سنگدلی و خشونت حاکم باشد بچه‌ها با کمتر محبتی که از دیگران ببینند جذب آنها می‌شوند و چه بسا به دام افراد شیاد و خلاف‌کار بیفتند چرا که آن‌ها در ابتدای امر برای جذب دیگران خود را شخصی دلسوز و مهربان معرفی می‌کنند و وقتی انحراف مورد نظرشان را اعمال کردند چهره واقعی خودشان را نشان می دهند...

ولی اگر این بچه در خانه ارضا می‌شد و مورد مهر و محبت قرار می‌گرفت سراغ این شیادان و فاسدان نمی‌رفت و در نتیجه به گناه و فساد آلوده نمی‌گشت.

 

پی نوشت ها:

[1]. یا بَنی‏ آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد...». [سوره اعراف آیه 31]

[2].تفسیر نمونه ذیل آیه فوق

[3]. النفس‌ ان‌ لم‌ تشغله‌ شغلک؛» . [ عزرالحکم /318]

[4]. فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلین». [آل عمران آیه 159]

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منبع : سایت جنبش

حدیث نماز

« اثر نمازِ عارفانه »
امام على علیه السلام:
هر کس نماز را با آگاهى از حقیقتش به‌جا آورد، آمرزیده مى‌‏شود.
الخصال: ص ۶۲۸ ح ۱۰ / شناخت‌نامه نماز: ج1 ص194
 
 

سه گام اساسی برای استفاده از روح و حقیقت نماز


نماز

ما «نماز» نمى‌خوانیم. آنچه ما به جا مى‌آوریم صورت ظاهرش شبیه نماز است و ما تنها اداى نماز را در مى‌آوریم! کسى که وقتى «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» مى‌گوید تازه یادش مى‌آید که نماز مى‌گزارده است، آیا به راستى «نماز» خوانده است؟!


مادر همه ارزش ها و کمالات انسانى «ایمان به خدا» است. در روایات ما آمده است که: «اَلصَّلوةُ معراج المۆمن»؛(1) نماز معراج مۆمن است؛ پس چرا ما سال ها نماز مى‌خوانیم و حتى یک بار نیز احساس نمى‌کنیم به معراج رفته باشیم؟! قرآن مى‌فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ ...»(2) همانا نماز از کار زشت و ناپسند باز مى‌دارد؛ پس چرا ما عمرى است نماز مى‌خوانیم، ولى هنوز این همه مرتکب گناه و اعمال زشت مى‌شویم؟! و ده ها اثر دیگر که در آیات و روایات ذکر شده، ولى ما آن را در خود نمى‌بینیم.

زیرا ما «نماز» نمى‌خوانیم. آنچه ما به جا مى‌آوریم صورت ظاهرش شبیه نماز است و ما تنها اداى نماز را در مى‌آوریم! کسى که وقتى «السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته» مى‌گوید تازه یادش مى‌آید که نماز مى‌گزارده است، آیا به راستى «نماز» خوانده است؟! بسیارى از ما مسایلى را که در فرصت هاى دیگر نمى‌توانیم به آنها فکر کنیم به وقت نماز موکول مى‌کنیم تا در حین نماز به تحلیل و بررسى آنها بپردازیم! نمازهایى که ما مى‌خوانیم نه تنها موجب تکامل ما نمى‌شود، که ما باید از آنها توبه کنیم!

اگر کسى در حالى که با شما سخن مى‌گوید، رویش را به سویى دیگر کرده و مرتب بالا و پایین و چپ و راست را نگاه کند، آیا آن را بزرگ ترین اهانت و بى احترامى به خود تلقى نمى‌کنید؟! به راستى عبادت ها و نمازهاى ما «اهانت» است یا «عبادت»؟! در روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که حضرت مى‌فرمایند: آیا کسى که چنین نمازى مى‌خواند، نمى‌ترسد از این‌که خداى متعال او را به صورت الاغى مسخ نماید؟!

هر جمله و ذکرى را که مى‌گوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این چیزى است که حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یک نماز، موفق به این کار نشدیم، در نماز بعدى حتماً سعى کنیم که این کار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى کنیم، و خلاصه، این امرى است که حتماً باید به آن دست پیدا کنیم

سه گام اساسی برای استفاده از روح و حقیقت نماز

نماز یعنى اینکه بنده در برابر خداوند بایستد و اظهار بندگى کند و دست نیاز به سوى او داشته باشد. کسى که به نماز مى ایستد باید محضر خدا را درک کند و بداند در برابرچه مقامى ایستاده است ودر نتیجه، وظیفه بندگى را با نهایت خضوع و خشوع به جاى آورد. 

 

گام اول: توجه، به آنچه می کنیم

اولین گام براى نایل شدن به حقیقت و روح نماز این است که توجه داشته باشیم که چه مى‌کنیم . از همان ابتدا که براى تکبیرة الاحرام مى‌ایستیم و قبل از آن ‌که «اللّه اکبر» بگوییم، باید توجه کنیم که براى چه این جا ایستاده‌ایم و مى‌خواهیم چه بکنیم. حتى جلوتر از آن، از همان اولین کلمه و جمله‌اى که شروع به اذان و اقامه مى‌کنیم، توجه داشته باشیم که این جملات براى چیست.

گام دوم: توجه به آنچه می گوییم

گام دوم براى خواندن نمازى که بتوانیم از آن بهره ببریم، این است که هر جمله و ذکرى را که مى‌گوییم به معنا و مفاد آن توجه داشته باشیم. این چیزى است که حتماً باید بر آن اصرار بورزیم. اگر در یک نماز، موفق به این کار نشدیم، در نماز بعدى حتماً سعى کنیم که این کار را انجام دهیم. اگر در نماز بعدى هم موفق نبودیم، در نماز پس از آن سعى کنیم، و خلاصه، این امرى است که حتماً باید به آن دست پیدا کنیم. براى این کار مى‌توانیم به این صورت عمل کنیم که قبل از اداى هر جمله اى، ابتدا معناى آن را در ذهن حاضر کنیم و سپس آن جمله را ادا کنیم.

گاهى لطف و عنایت تا بدان حد است که در هنگام سخن گفتن با او در حالى که ما غافلیم و توجهمان به چیزهایى دیگر است، خداى متعال خود دست ما را مى‌گیرد و قلب ما را متوجه خود کرده و مى‌فرماید: «بنده من کجایى؟! من با تو و به یاد تو هستم، تو در کجا سیر مى‌کنى؟! بیا و روى دلت را به من بنما و با من نجوا کن!»

اگر کسى در حالى که با شما سخن مى‌گوید، رویش را به سویى دیگر کرده و مرتب بالا و پایین و چپ و راست را نگاه کند، آیا آن را بزرگ ترین اهانت و بى احترامى به خود تلقى نمى‌کنید؟! به راستى عبادت ها و نمازهاى ما «اهانت» است یا «عبادت»؟! در روایتى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نقل شده است که حضرت مى‌فرمایند: آیا کسى که چنین نمازى مى‌خواند، نمى‌ترسد از این‌که خداى متعال او را به صورت الاغى مسخ نماید؟!

 
ادامه مطلب ...