آموزش نماز

آثار و برکات نماز

آموزش نماز

آثار و برکات نماز

مدیریت فرهنگی مسجد

مدیریت فرهنگی مسجد
«آسیب شناسی حضور جوانان در مسجد »

 

سید علی هاشمی خان‌عباسی

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری


مقدمه

وقتی سخن از مدیریت فرهنگی در مساجد به میان می‌آید، مسؤول ترین فرد در این فرایند، شخص امام جماعت است، که به دلیل برخورداری از مبانی دینی و معرفت و دانش پیرامون احکام و معارف الهی، مسؤولیت تربیتی و تبلیغ دینی افرادی را که در محدوده و قلمرو مسجد زندگی می‌کنند، عموماً و نماز گزاران آن مسجد، خصوصاً به عهده دارد.
ما در این مقاله قصد پرداختن به تمام ویژگی‌های مدیریت فرهنگی مساجد را نداریم، اما با توجه به تجربه ی طولانی که در امور دینی و فرهنگی مسجد دارم و به عنوان امام جماعت مسجد محله و دانشگاه ایفای نقش می‌کنم، می‌خواهم به دو ویژگی مهم یک مدیر فرهنگی که همان امام جماعت مسجد می‌باشد اشاره نموده و نتیجه گیری نمایم و آن دو ویژگی عبارت است از:
1- شناختن و بکار گیری شیوه‌های ماندگار و همیشه جاوید قرآن، پیامبر اعظم(ص) و امام علی (ع) در مدیریت فرهنگی و تبلیغی جامعه.
2- بکار بستن اصول مدیریت فرهنگی به عنوان محور اثباتی و شناخت نسبت به آسیب‌ها و آفات به عنوان محور سلبی که اثرات مثبت برنامه‌های فرهنگی و تربیتی مسجد را خنثی و از بین می‌برد.

شیوه‌های فرهنگی و تربیتی قرآن

1-یادآوری نعمت‌ها و رحمت‌های الهی: قرآن کریم می‌فرماید: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ * الَّذِی جَعَلَ لَکُمُ الأَرْضَ فِرَاشاً وَالسَّمَاء بِنَاء وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقاً لَّکُمْ فَلاَ تَجْعَلُواْ لِلّهِ أَندَاداً وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ ».(بقره/21 و 22)
 نعمت استقلال و آزادی : «وَاذْکُرُواْ إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِی الأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآوَاکُمْ وَأَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ »(انفال/26) : ای مومنان بیادآرید زمانی را که در بین دشمنان بسیار، عده کمی بودید، شما را در سرزمین مکه خوار و ذلیل می شمردند و از هجوم مشرکان بر خود ترسان بودید. پس خداوند شما را در پناه خود آورد و بیاری خود، نیرومندی ونصرت به شما عطا فرمود و از بهترین طعام‌ها روزی کرد، باشد که شکر نعمتش بجای آرید. 
نعمت پیروزی بر دشمن : «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَاءتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنَا عَلَیْهِمْ رِیحًا وَجُنُودًا لَّمْ تَرَوْهَا»(احزاب/9) : ای مومنان، نعمت خدا را بیاد آرید آنگاه که لشکری بر ضد شما جمع شدند، پس ما بادی تند و سپاهی که با چشم نمی دیدید بر آنها فرستادیم.
نعمت رزق و روزی : «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ هَلْ مِنْ خَالِقٍ غَیْرُ اللَّهِ یَرْزُقُکُم مِّنَ السَّمَاء وَالْأَرْضِ»(فاطر/3) : ای مردم، نعمت خدا را بیادآرید. آیا جز خداوند، آفریننده ای هست که از آسمان و زمین به شما روزی دهد؟.
نعمت وحدت : «وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ »(آل عمران/103) : نعمت خدا را بیاد آرید که بین قلب‌های شما الفت و دوستی بر قرار کرد هنگامی که با یکدیگر دشمن بودید.
نعمت رهبری و هدایت : «یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء »(مائده/20): ای قوم، نعمت خدا را برخودتان بیاد آرید هنگامی که بین شما رسولانی را قرار داد.
نعمت عفو و بخشش : مبلغ باید بر این نکته تاکید کند که دین اسلام، دین رحمت است و هیچگاه در رحمت بر روی بندگان بسته نیست .«أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ »(توبه/104) «غافر الذّنب و قابل التّوب»(غافر/3) و اوصاف دیگر خداوند متعال همچون «غفور»، «غفّار»، «رئوف»، «ودود»، نیز حاکی از باز بودن در رحمت است . 
2- تحریک عواطف : خداوند متعال از این شیوه برای تربیت انسان‌ها استفاده می‌کند بطور مثال برای دور نمودن مردم از غیبت کردن، آن را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه می‌کند که با توجه به نفرت انسان از مرده خواری عواطف و احساسات را برمی انگیزد : «أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا »(حجرات/12)  و حضرت ابراهیم (ع) عموی خود آزر را با لفظ «یا ابت » (ای پدرم)، خطاب می‌فرمود(مریم/42)، تا شاید از این راه دلش نرم شده، عاطفه اش برانگیخته و به راه راست هدایت شود.
قرآن برای ترساندن مردم از تقسیم ناعادلانه ارث عواطف پدری را تحریک کرده و فرزندان یتیمش را در مقابل چشمان او مجسم می سازد; «وَلْیَخْشَ الَّذِینَ لَوْ تَرَکُواْ مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّیَّةً ضِعَافًا خَافُواْ عَلَیْهِمْ »(نساء/9). و برای ترغیب فرزندان به احترام والدین و توهین نکردن به آنها پیری و ناتوانی آنها را مطرح کرده و می فرماید: «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً کَرِیمًا »(اسراء/23) و برای ترغیب مردم به یاری یتیمان، روحیه برادری را زنده می‌کند; «وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَى قُلْ إِصْلاَحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَإِنْ تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ »(بقره/220) و حضرت عیسی (ع) برای برداشتن عذاب از مردم، در هنگام دعا با جمله ای عاطفی از خداوند می خواهد; خدایا اگر بنی اسرائیل را عذاب کنی همه بندگان تواند: «ان تعذّبهم فانّهم عبادک »(مائده/118)
3- سوال کردن از مخاطب : مبلغ باید از وجدان و یافته‌های مردم و باورهای طبیعی آنان استفاده کند. همانگونه که قرآن استفاده کرده است ; خداوند می فرماید اگر از کافران و مشرکان سوال کنی که چه کسی آسمان‌ها و زمین را آفریده است و خورشید و ماه فرمانبردار چه کسی هستند؟ بطور یقین جواب می دهند خدا آفریده است . زیرا وجدان آنها اجازه نمی دهد که غیر از این جواب دهند: «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ »(عنکبوت/61) «وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ مِن بَعْدِ مَوْتِهَا لَیَقُولُنَّ اللَّهُ »(عنکبوت/63) و نیز با یادآوری پدیده‌های طبیعی، مردم را به تفکر وامی دارد; «أفرأیتم ما تحرثون. أأنتم تزرعونه أم نحن الزارعون ... أفرأیتم الماء الّذی تشربون أأنتم أنزلتموه من المزن أم نحن المنزلون ... أفرأیتم النّار الّتی تورون أأنتم أنشأتم شجرتها أم نحن المنشئون »( واقعه/63 تا 72) : آیا نمی اندیشید دانه ای را که در زمین کشت کردید شما آن را از خاک می رویانید یا ما می رویانیم ؟ آیا آبی را که (هر روز) می نوشید توجه دارید که شما آن را از ابر فرو ریختید یا ما نازل ساختیم ؟ آیا در آتشی که روشن می کنید می نگرید؟ آیا شما درخت آن را آفریدید یا ما آفریدیم ؟ «أَمَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ »(نمل/60) «هَلْ مِن شُرَکَآئِکُم مَّن یَهْدِی إِلَى الْحَقِّ »(یونس/35) و درباره معاد می پرسد: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ » (مومنون/115) 
«افعیینا بالخلق الاوّل»( ق/15) : آیا در آفرینش اول عاجز بودیم (که در برگرداندن دوباره شما عاجز باشیم )؟ و دهها سئوال دیگر...
4- بیان تاریخ و سرنوشت پیشینیان : قرآن مجید در آیات زیادی، حالات افراد و اقوام گذشته را متذکر می شود: «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ »(مریم/16)،«واذکر فی الکتاب ابراهیم »( مریم/ 41)، «واذکر فی الکتاب موسی »(مریم/51)، «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عاقبة المکذبین» (آل‌عمران/137). 
5 - انگیزه ی تربیتی :  یکی از مهمترین وظایف مبلغ، تعلیم مردم است . همان چیزی که از اولین و مهمترین وظایف رسولان الهی بوده است . «لقد من ّ الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم ... یعلّمهم الکتاب و الحکمة ».(آل عمران/164)
مبلغ باید حقایق دینی را که دشمنان خدا، سعی در پوشاندن آنها دارند، به مردم بیاموزد زیرا مردم، با علم و آگاهی نسبت به دستورات الهی دچار انحراف نمی شوند. در دعای کمیل می خوانیم : «... تجرّأت بجهلی »(مفاتیح الجنان، دعای کمیل) و انبیاء به مجرمین می¬گفتند: «بل أنتم قوم تجهلون ».(نمل/55) البته باید توجه داشت که تعلیم با تربیت سودمند هست و لذا قرآن به این حقیقت تأکید می‌کند: «هو الّذی بعث فی الامیّیّن رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکّیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة» (جمعه/2)
6 - احترام به دیگران : احترام و شخصیت دادن به مبلغان پیشین لازم است زیرا ایشان نیز همان رسالتی را به دوش کشیده اند که او ادامه دهنده آن است: «شرع لکم من الدّین ما وصّی به نوحا والّذی أوحینا الیک و ما وصّینا به إبراهیم و موسی و عیسی أن أقیموا الدّین و...».(شوری/13) حضرت علی (ع) می فرماید: «ارحم من أهلک الصّغیر و وقرّ الکبیر» و رسول خدا (ص) فرمود : «اذل ّ الّناس من أهان النّاس ». (محمدی ری شهری،1369، مکتب الاعلام الاسلامی، ج4، ص70 و ج3، ص444)
7- عالمانه و پاسخگویانه : مبلّغی که پاسخ صحیح یک مسئله شرعی را نمی داند، باید از پاسخ غیر یقینی خودداری کند که خداوند بزرگ از این عمل نهی فرموده است : «و لا تقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان ّ الّذین یفترون علی الله الکذب لا یفلحون »(نحل/116) : به خاطر دروغی که زبان‌های شما توصیف میکند، نگویید این حلال است و آن حرام، تا بر خدا افترا ببندید، کسانی که به خدا دروغ می بندند رستگار نخواهند شد.
روحیه کودک با (لهو)، نوجوان با (لعب )، جوان با(زینت )، میانسال با (تفاخر)، و پیر با (تکاثر) سازگار است، بنابراین جوان بطور فطری شیک پوشی را دوست دارد و مبلغ باید با توجه به این روحیه با او گفتگو کند. این حالت‌ها از آیه قرآن استفاده می شود: «إنما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد».(حدید/20)

شیوه‌های فرهنگی و تبلیغی پیامبر اعظم(ص)

امیرالمؤمنین(ع) در باره ی روحیات جامعه عرب پیش از اسلام می‏فرمایند : «خداوند، محمد(ص) را بیم دهنده جهانیان و امین وحی و کتاب خود مبعوث کرد و شما گروه عرب در بدترین آیین و پست‏ترین جاها به ‏سر می‏بردید. در میان سنگلاخ‏ها و مارها اقامت داشتید، آب‏های‏لجن‏آلود می‏آشامیدید و غذاهای خشن (مانند آرد هسته خرما و سوسمار) می‏خوردید و خون یکدیگر را می‏ریختید و از خویشاوندان ‏دوری می‏کردید. بت‏ها در میان شما برپا بود و از گناهان اجتناب نمی‏کردید».(صبحی صالح، بی تا، نهج البلاغه، خطبه26)
با این حال آن حضرت،به دلیل ویِِژگی‌های برتر و منحصر به فرد؛ یعنی معارف برتر و شناخت دقیق و همه جانبه ی مخاطبین،روش‌ها و شیوه‌های بی نظیری را در امر تبلیغ وحی و معارف الهی بکار گرفته است که به مهمترین آن‌ها اشاره می‌شود : 
1- شناخت ظرفیت و قابلیّت مخاطبین: پیامبرگرامی(ص) با عنایت کامل به میزان پذیرش و استعداد هر فرد،دعوت خود را ابلاغ می‏فرمودند. تبلیغی که از انعطاف برخوردارنباشد، ناکارآمد و خستگی آور است. پیامبر گرامی‌در این باره‏می‏فرمایند: «امرنا معاشر الانبیاء ان نکلم الناس بقدر عقولهم‏». (جزایری، بی تا، الحیاه، چاپ قدیم، ج1، ص146) 
2-  ارتباط صمیمی‌و دلسوزانه با همه اقشار: دعوت پیامبر(ص) پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی، باسواد وبی‏سواد، را فرا می‌گیرد چرا که قرآن ایشان را «رحمة للعالمین»(انبیا/107)، «هدی للناس»(بقره/185)، «کافة للناس»(سبا/28)  و «للعالمین نذیرا»(فرقان/1) توصیف نموده است .
3-  استفاده از روش‏های مناسب : روش هدایت پیامبر(ص) برای همه گروه‏ها و طبقات یکسان نبوده وهر گروه یا فردی را به شیوه‏ای خاص دعوت می‏فرمود. برای دعوت اهل کتاب، بر مشترکات تاکید و کافران را به‏تفکر و تامل و خردورزی دعوت می‏فرمود. 
4- توجه به نیازهای بشری : هر فرد آن هنگام تعادل و توازن خویش را باز می‏یابد که نیازهای‏جسمی‌و روحی او تامین شده باشد. قرآن می‏فرماید: «فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و امنهم من ‏خوف».(قریش/3 و 4)  
5- آگاهی و تبلیغ عالمانه : پیامبر(ص) برای تبلیغ اسلام وحی الهی را می‏شناخت و به تمام‏ زوایای آن آگاهی داشت. بدون تکیه بر این و آن، سخنانش رامی‏گفت و هیچ‏گاه از ظن و گمان‏های پوچ پیروی نمی‏کرد. قرآن نیزمی‏فرماید: «ولا تقف ما لیس لک به علم...».(اسراء /36  )و قرآن گواه صدق و درستی گفتار را برهان و دلیل می‏داند ومی‏فرماید: (قل‌هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین). (بقره /  111 )
6- عمل به گفتارقبل از ابلاغ: پیامبر(ص) همواره، بیش از همه به دستورات دینی که آن را ابلاغ ‏می‏فرمود، عمل می‏کرد. با این روش هم اطمینان و اعتماد مخاطب را جلب می‏کرد و هم ثابت می‏نمود که عمل به دستورات دینی کار مشکلی ‏نیست. چنانکه فرموده‏اند : «ان الکلام اذا خرج من القلب دخل فی القلب و اذا خرج من‏اللسان لم یتجاوز الآذان‏». 
7- مدارا و ملایمت در ابلاغ : یکی از عواملی که پیامبر را موفق کرد خلق نیکو و رفتار پر از عطوفت آن حضرت بود . قرآن در این باره می‏فرماید : «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک ... ».(آل عمران/159)  به همین جهت وقتی ‏پیامبر (ص)، امیرمومنان (ع) و معاذ را برای تبلیغ به یمن ‏روانه می‏سازد می‏فرماید : «انطلقا فبشرا و لا تنفرا و یسرا و لا تعسرا »(میزان الحکمة/1/294 ) مردم را مژده و بشارت دهید و آن‏ها را از خود مرانید، بر آن‏ها سهل و آسان بگیرید نه سخت و دشوار . 
8- روش خیرخواهانه: قرآن شریف در وصف پیامبر(ص) می‏فرماید : «لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم‏ بالمؤمنین رئوف رحیم». (توبه/128) 
9- ابلاغ مرحله‏ای و گام به گام : پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمودند : «ای علی، این دین، دین متینی است پس در آن به آرامی‌وارد شو و بدان، کسی که افراط و زیاده‏روی کند نه راهی را می‏پیماید نه‏پشتی برای خود باقی می‏گذارد».
10- پشتکار و اراده : آن چه باعث‏شد تا پیام نبی اکرم(ص) نفوذ بیشتری داشته باشدسعه صدر ایشان بود. 
خدای متعال در قرآن می‏فرماید : «لتبلونّ فی اموالکم و أنفسکم و لتسمعن من الذین اوتوا الکتاب ‏من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور»(آل عمران/186) :  یقینا شما با مال و جان آزمایش خواهید شد و از کسانی که پیش‏ از شما کتاب آسمانی بر آن‏ها نازل شد و از مشرکان زخم زبان‏خواهید شنید، و اگر صبر و تقوا پیشه کنید، یقینا چنین چیزی‏سبب قوت اراده در کارها است. 
11- روش استدلال : قرآن شیوه ی دعوت پیامبر(ص) را در مورد افرادی که دارای روحیه‌ای منطقی و استدلالی هستند، این چنین معرفی می‏فرماید : «هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم یتلوا علیهم ایاته و یزکیهم‏ و یعلمهم الکتاب والحکمۀ و ان کانوا من قبل لفی ضلال مبین». (جمعه/2)
12- روش موعظه : پیامبر(ص) برای جذب افرادی که دارای احساسات و عواطفی جوشان ‏بودند و همچنین بیداری عمومی‌از موعظه بهره می‏بردند. مواعظ پیامبر(ص) عمدتا در باره تقوا، زهد، دنیا، طول امل،هوای نفس، عبرت از گذشته، اهوال مرگ و قیامت و... بوده است. 
13- استفاده از ابزار اقناعی در تبلیغ : سخت‏ترین مرحله در دوران تبلیغ پیامبر(ص) تغییر و تصرف درعقیده عرب‏ها و مشرکان بود. زیرا آنان افرادی غالبا متعصب وبعضا عنود بودند. امام صادق(ع) نیز با توجه به همین نکته‏می‏فرماید: «ازالۀ الجبال اهون من ازالۀ القلب عن موضعه‏»(حرانی، 1384، تحف العقول، نشر بین الملل) : حرکت دادن کوه‏ها از برطرف کردن باورهای قلبی افراد آسان‏تراست. 
14- احترام به آزادی : عقیده را نمی‌توان با زور منتقل‏کرد، باید مخالف، فرصت اظهارعقیده را داشته باشد. پیامبر(ص) نیز این نکته را رعایت‏می‏فرمود. قرآن هم در این باره می‏فرماید : «لست علیهم بمصیطر».(غاشیه/22)  «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی». (بقره/256)
15- احترام به شخصیت : پیامبر(ص) در هر صورت از مشاجره وکوچک شمردن مخاطب احتراز می‏فرمود. هرگز در اولین برخورد باور افراد را تمسخر نمی‏کرد. قرآن کریم نیز در باره این نکته روانی و اخلاقی می‏فرماید : «و قل لهم فی انفسهم قولا بلیغا ». (نساء/63) بعضی از تفاسیر آیه را این‏گونه معنا می‏کنند:  «در خلوت و تنهایی با آنان گفتاری رسا و مؤثر بگو». (آلوسی، 1345ق، روح المعانی، امارۀ الطباعۀ المنیریۀ.)
16-تفاهم و تکیه بر مشترکات : پیامبر(ص) در سراسر دوران تبلیغ خویش بحث را از جایی که موردپذیرش طرف مقابل بود آغاز می‏کرد. این شیوه سازنده به ویژه درمواجه با اهل کتاب به کار گرفته می‏شد.(مطهری، 1358، سیری در نهج البلاغه، نشر عین الهی، ص194)

شیوه‏های فرهنگی و تبلیغی امام علی(ع)

1 - حکمت: به کارگیری حکمت در امر هدایت وتبلیغ، یکی از شیوه‏های ارزشمندی است که امام علی (ع) در کنار «موعظه‏» و «مجادله‏» براساس فرموده قرآن کریم: «ادع الی سبیل ربک بالحکمة والموعظة الحسنة و جادلهم بالتی هی احسن‏»(مطهری، 1358، نشر عین الهی، ص195)‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مورد توجه قرار داده است .
2 - موعظه : شیوه موعظه‏ای امام علی(ع) که عمده‏ترین شیوه تبلیغی آن حضرت است و از مجموع خطبه‏ها و نامه‏های جمع‏آوری شده در نهج‏البلاغه، 86 خطبه از 239 خطبه و 31 نامه از 79 نامه، یا تماما موعظه است و یا لااقل مشتمل بر یک سلسله موعظه است .(مطهری، 1358، نشر عین الهی، ص128 و 129)
3 - مجادله : از آنجا که شیوه تبلیغی آن حضرت واقع نگری و حقیقت‏گرایی است از مجادله به غیر حسن (بد) پرهیز نموده و در موارد فراوانی روش مجادله به احسن و یا مجادله حسن را به کار برده است و طبرسی در کتاب الاحتجاج خویش نمونه‏های زیادی از این گونه موارد را بیان کرده است که از مجادلات مهم آن حضرت در شورای تعیین خلیفه پس از درگذشت عمربن خطاب است.
4 - حقیقت گرایی و واقع نگری : سیاست اسلام و قرآن در تبلیغ، براساس حقیقت گرایی و واقع نگری استوار است نه براساس دروغ، ریا، سازش‏کاری، نیرنگ و به کارگیری ترفندها، امیرالمؤمنین (ع) می‏فرماید: «والله ما معاویة بادهی منی ولکنه یغدر و یفجر و لولا کراهیة الغدر لکنت من ادهی الناس ولکن کل غدرة فجرة و کل فجرۀ کفرة و لکل غادر لواء یعرف به یوم القیامة . . . ; به خدا قسم، معاویه از من زیرک‏تر نیست، لکن او با نیرنگ و گناه و بی‏پروایی عمل می‏کند و اگر نبود نفرت از حیله و نیرنگ، من زیرک‏ترین مردم بودم ولی هر مکر و نیرنگی گناه است و هر گناه کفر است و برای هر نیرنگ باز پرچمی‌است که در روز قیامت ‏بدان معرفی می‏گردد .»(صبحی صالح، بی‌تا، دار الهجره، خطبه200) 
5 - مخاطب شناسی : بهترین نمونه آن، برخوردهای گوناگونی است که امام (ع) با مردم داشت . در بسیاری از موارد می‏بینیم که با مردم برخورد پرمحبت و صمیمی‌داشت و مؤمنان را از تندخویی برحذر می‏داشت و گاهی هم با دوستان گنهکار از هرگونه ترحم و احساسات عاطفی خودداری کرده است و با آنان برخورد بسیار شدید داشته است همانند اینکه امام صادق (ع) می‏فرماید : گروهی نزد امیرالمؤمنین (ع) رسیدند و گفتند: «السلام علیک یا ربنا; سلام بر تو‌ای پروردگار ما» آن حضرت از آنان خواست که از این عقیده و گفتار خود توبه کنند ولی نصیحت امام (ع) در آنان اثر نکرد و آنان توبه نکردند سپس فرمان داد دو گودال در کنار هم حفر کردند و آنها را به وسیله گودالی به هم وصل کردند . آن گاه این گروه را در یکی از گودال‏ها قرار داد و در دیگری آتشی برافروخت تا بر اثر دود ناشی از آتش مردند .(حر عاملی، 1387، وسائل الشیعه، نشر اسلامیه، ج5، ص192) 
6 - کاربرد اصول روانشناسی : بهترین نمونه آن، زمانی است که لشکرش با لشکر معاویه در صفین به یکدیگر می‏رسند و لشکر معاویه پیشدستی می‏کنند شریعه (محل ورود آب) را گرفته و آنان را از برداشتن آب مانع گشتند. در اینجا بود که در برابر لشکرش قرار گرفته و چنین خطابه‏ای ایراد کرد : «قد استطعموکم القتال فأقروا علی مذلة و تأخیر محلة، أورووا السیوف من الدماء ترووا من الماء فالموت فی حیاتکم مقهورین، والحیاة فی موتکم قاهرین، الا و ان معاویة قاد لمة من الغواة و عمس علیهم الخبر حتی جعلوا نحورهم اغراض المنیة » :  همانا دشمن گرسنه جنگ است و از شما نبرد می‏طلبد، اکنون دو راه در پیش دارید یا تن به ذلت و پستی و عقب ماندگی دادن یا تیغ‏ها را با خون خود سیراب کردن و سپس سیراب شدن . مرگ این است که زنده باشید اما مقهور و مغلوب، زندگی آن است که بمیرید، اما غالب و پیروز . همانا معاویه گروهی ناچیز از گمراهان را به دنبال خود کشانده و حقیقت را بر آنها پنهان داشته است تا آنجا که گلوی خویش را هدف تیرهای شما که مرگ را همراه دارد قرار داده‏اند .(صبحی صالح، خطبه 51)
7 - تبلیغ عملی :  تبلیغ با عمل یکی از زیباترین شیوه‌های امام علی (ع) می‏باشد و آثار جاودانه و ماندگاری به وجود آورده است. امام صادق (ع) از پدرانشان نقل می‏کند که مردی ذمی‌(اهل کتاب) با امیرالمؤمنین (ع) همسفر شد . ذمی‌گفت: قصد کجا دارید؟ حضرت فرمود : قصد کوفه دارم . همین که به دو راهی رسیدند و مرد ذمی‌از علی (ع) جدا شد، امیرالمؤمنین (ع) او را همراهی نمود . ذمی‌گفت: مگر شما عازم کوفه نبودید؟ فرمود : چرا . ذمی‌گفت : پس چرا راه خود را ترک کردید؟ فرمود: توجه دارم . ذمی‌گفت: پس چرا به راه خود نرفتید و مرا همراهی کردید؟ فرمود: اتمام حق مصاحبت این است که انسان رفیق خود را هنگامی‌که از او جدا می‏شود همراهی کند و پیامبر ما چنین توصیه فرمود. ذمی‌گفت: چنین دستور داده؟ فرمود: آری. ذمی‌گفت: معلوم می‏شود کسانی که او را پیروی کرده‏اند به دلیل رفتار خجسته او بوده است. از این رو من به حقانیت دین تو شهادت می‏دهم. ذمی، علی (ع) را همراهی کرد و چون وی را شناخت اسلام اختیار نمود.(کاندهلوی، 1381، انتشارات شیخ الاسلام، ج1، ص228)
8 - معرفی الگوها : یکی از شیوه‏های مهم تبلیغ، معرفی الگوهاست که در این شیوه مبلغ می‏تواند واقعیت را عینیت‏ بخشد . خطبه 159 از خطب آن حضرت در نهج البلاغه، شاهد بر این مدعا است . 
9 - روش بی‏اعتنایی : در شیوه تبلیغی امیرالمؤمنین (ع) در موارد بسیاری دیده می‏شود که چنین برخوردی با افراد جاهل و لجوج داشته است از جمله : مردی به نام «زرین‏» می‏گوید: در شهر کوفه در محل وضو گرفتن مشغول وضو بودم، مردی را مشاهده کردم که کفش‏های خود را درآورد شلاق خویش را بالای کفش‏هایش گذاشت، سپس نزدیکتر آمد و شروع به وضو گرفتن کرد . من به او فشار آوردم تا اینکه بر اثر فشار من روی دست‏هایش افتاد . پس برخاست و وضویش را کامل کرد . آن گاه سه بار با شلاق به سر من کوبید و فرمود: بپرهیز از اینکه دیگران را با فشار دادن کنار بزنی، عضوی از آنان را بشکنی و مجبور شوی غرامت آن را بپردازی . از مردم سؤال کردم این مرد کیست؟ گفتند: امیرالمؤمنین (ع) بود . من به سوی حضرت رفتم تا عذرخواهی کنم ولی آن حضرت توجهی نکرد .(وسائل الشیعه، ج3، ص515)
10 - روش دفع بدی‏ها به خوبی‏ها : در روایتی آمده است که امام(ع) با گروهی نشسته بود  زن زیبایی از کنار آنان گذشت چشم‏‌های مردان لحظاتی زن را دنبال کرد، امیرالمؤمنین(ع) با توجه به آمادگی زمینه گناه و تحریک شهوت، شیوه خودنگهداری در برابر این غریزه قدرتمند را به آنان آموخت و آنان را به راه صحیح و معقول اطفای شهوت امر کرد . مردی از خوارج که این روش بسیار ظریف و عمیق آن حضرت را مشاهده کرد شگفت زده گفت : خدای بکشدش چه دانش عمیقی!! همراهان امام (ع) از بی‏ادبی این مرد به خشم و خروش آمده، قصد کشتن مرد را کردند . امیرالمؤمنین(ع) فرمود: آرام، بدگویی در مقابل بدگویی یا عفو ازگناه.(مجلسی، ج41،ص49) 
اما ویژگی دوم:
مدیریت فرهنگی باید دو محور را مورد توجه ی خاص قرار دهد:
1- محور اثباتی: یعنی اصولی را باید در مدیریت خود به کار برده و به عنوان مبنای کار فرهنگی قرار دهد.
2- محور سلبی: یعنی باید عوامل و عناصری که به مانند ویروس و میکروب خطرناک جسم و جان فعالیت‌های فرهنگی را از بین می‌برد شناخته و آن‌ها را از میدان فعالیت‌های فرهنگی خارج و یا همواره آماده‌ی مبارزه با این آفات و آسیب‌ها باشد.
     محور اثباتی:
سه اصل اساسی است که مدیریت فرهنگی باید به آن توجه ی ویژه داشته باشد:
یک: زمان شناسی و بهره گیری از زمان:
در مدیریت فرهنگی، «زمان» از جهات گوناگونی حایز اهمیت است؛ یک جهت که جهت عام در هر نوع فعالیت و مدیریتی است، «ارزش زمان» است که در غالب فعالیت‌های مدیریتی ما، توجه چندانی به آن نمی شود؛ بلکه اساساً ارزش فرصت و زمان را هنگامی درک می کنیم که بدانیم در آن مقطع زمانی چه کارهایی را می توانستیم انجام دهیم و انجام ندادیم و به اصطلاح وقت کشی کرده ایم. از آن جا که ما برای زمان هزینه ای نمی پردازیم، از ارزش آن هم غافلیم. امروزه در دنیای مدرن، «زمان» یکی از مهم ترین سرمایه‌ها برای دولت‌ها، مدیریت‌ها و سازمان‌ها به حساب می آید و بهره گیری صحیح از زمان است که موفقیت یا شکست را رقم می زند. «سازمان دهی صحیح زمان، بی تردید یکی از نخستین بندهای هر دستورالعمل برای موفقیت است. دشوارترین وظیفه در میان گروه‌ها، همیشه سازماندهی و مدیریت زمان و تنظیم وقت توسط افراد گروه بوده است» (مدیریت و رهبری در تشکل‌های اسلامی، ص225).
جهت دیگر اهتمام به مسئله ی زمان که خاص مدیریت فرنگی و تربیتی است، آن است که از یک منظر، همواره سه زمان ما را احاطه کرده است: گذشته، حال و آینده. مواجهه با هر یک از سه مقطع یاد شده، با دیگری متفاوت است. از آن جا که زمان، ظرفی برای فعالیت‌های آدمی است، مدیر فرهنگی باید نسبت به هر یک از سه زمان حال، گذشته و آینده، برنامه و ایده مشخصی داشته باشد. نظر به نوع آنچه آدمیان در این فرصت‌ها انجام می دهند، رویکرد ما به هر یک از زمان‌های یاد شده نیز متفاوت است.
گذشته ی هرجامعه ای سرشار از وقایع و حوادث شیرین یا تلخ است. چشم فرو بستن نسبت به این وقایع، در واقع، نادیده انگاشتن برخی مواریث فرهنگی است.
یک مدیر فرهنگی باید همواره فهرستی از وقایع تلخ و شیرین گذشته را پیش روی خود داشته باشد؛ وقایعی که تأثیرات شگرفی بر حیات گذشته جامعه و فرهنگ آن داشته است. 
بعد دیگر زمان، حال است. منظور از زمان حال، وضعیت و فرصتی است که هم اکنون در اختیار ما است و البته همراه با تحولات و اوضاع و احوال ویژه ای است. شناخت این وضعیت، وظایفی را برای مدیر فرهنگی رقم می زند که متفاوت از اقتضائات زمان گذشته است. مهم ترین مسئله از این حیث، بهره گیری از لحظه‌های زمان موجود و استفاده از آن در مسیر اهداف فرهنگی و تربیتی است. همچنان که برای فرد «عمل شایسته» یک وظیفه است، برای مدیر فرهنگی نیز تدارک فعالیت‌ها و برنامه‌های مفید یک اصل اساسی به شمار می آید.
بعد سوم زمان، آینده است. از این حیث، دوراندیشی و آینده نگری برای مدیر فرهنگی ضروری است. یک مدیر فرهنگی باید تحولات و اوضاعِ پیش روی را به خوبی پیش بینی نماید و آمادگی مواجهه و رویارویی منطقی و صحیح با آنها را داشته باشد. افزون بر این، زمان ظرف تحقق اهدافِ مدیریت فرهنگی است که البته باید با تنظیم زمان بندی اهداف در انتظار آن است.
شناخت زمان حال و آینده از این حیث مهم است که استعداد و آمادگی را برای مدیریت فرهنگی به ارمغان می آورد. امام علی علیه السلام می فرماید:
«من عرف الایام لم یغفل عن الاستعداد (فروع کافی، ج8، ص22)؛ آن کسی که زمان را می شناسد، از آمادگی و استعداد لازم برای بهره گیری و مواجهه با آن غافل نمی ماند».
امام صادق علیه السلام نیز از جمله فواید زمان‌شناسی را این می‌داند که اشتباهات و شبهه‌ها و لوابس، فرد را فرا نمی‌گیرد و راه خروج از آنها را تدارک می بیند: «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس (تحف العقول، ص256 و میزان الحکمه، ج2، ص1158)؛ آن کس که زمان خویش را می شناسد و به مقتضیات آن وقوف دارد، هدف هجوم اشتباهات وقایع نمی‌شود».
در حقیقت ثمره‌ی مهم زمان شناسی «بصیرت» است که تأیید خود را بر رفتارهای دیگر مدیر می گذارد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از جمله ویژگی‌های انسان عاقل را بصیرت به زمان و احوال آن می‌داند: «علی العاقل أن یکون بصیراً بزمانه مقبلاً علی شأنه حافظاً للسانه (خصال صدوق، ص525)».
در این جا مناسب است یک نمونه از بهره‌برداری از زمان و تنظیم رفتارهای فرهنگی با آن را از سیره معصومین علیهم السلام بیان نماییم. فردی از اصحاب امام صادق علیه السلام که نوع لباس و پوشش آن حضرت را متفاوت با لباس پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم و دیگر ائمه ی قبل از آن حضرت می دید، زبان به اعتراض گشود که والله ما لبس رسول الله مثل هذا اللباس و لا علیّ و لا احد من آبائک؛ به خدا قسم نه پیامبر گرامی اسلام و نه حضرت علی علیه السلام و نه هیچ یک از پدران تو، چنین لباسی نمی پوشیدند، حضرت در پاسخ می فرمایند:«کان رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فی زمان قتر مقتر و کان یأخذ لقتره و اقتداره و ان الدنیا بعد ذلک ارخت عزالیها فاحق اهلها بها ابرارها ثم تلا: (قل من حرم زینه الله التی اخرج لعباده و الطیبات من الرزق) و نحن احقُّ من اخذ منها ما اعطاه الله؛ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان تنگدستی و فقر مسلمانان زندگی می کردند و مراعات آن تنگدستی‌ها را می نمودند؛ در حالی که دنیا بعد از آن درهای نعمت را گشود و شایسته ترین افراد برای استفاده از نعمات دنیا، نیکوکاران هستند. سپس این آیه را تلاوت نمود: «بگو چه کسی زینت‌های الهی را که خداوند برای بندگان خود آفریده و روزی‌های پاکیزه را حرام کرده است».(اعراف،/32) سپس فرمود: «ما شایسته ترین افرادی هستیم که از نعمت‌های الهی استفاده می کنیم»(فروع کافی، ج6، ص442).
از جمله موارد استفاده از زمان، بحث نامگذاری روزها با فعالیت‌های ویژه و مهم است تا از این رهگذر ارزش‌های ویژه، بیشتر پاس داشته شوند و توجه به نوعی از فعالیت‌ها و امور در اذهان عمومی و اجتماع، بیشتر جلوه گر شود.
دو: دین محوری:
می‌دانیم که در که درمراکز و اماکن مقدس مانند مسجد، تار و پود فرهنگ را باید با معیارها و ارزش‌های دینی همسان و هماهنگ کرد که الحمد لله این عنصر در مدیریت فرهنگی مسجد نقش اول را دارد. معنای این سخن نقش محوری دین در فرهنگ است و مدیریت فر هنگی باید با این ضابط، فعالیت‌ها و برنامه‌های خود را تنظیم نماید. درست است که فرهنگ موجود در یک جامعه ممکن است با معیارها و ضوابط اسلامی همخوانی نداشته باشد، اما مدیریت فرهنگی هیچ گاه نباید به فرهنگ موجود در یک جامعه به عنوان مبدأ و مقصد نگاه کند، بلکه سمت و سوی فعالیت‌ها و برنامه‌ها باید متوجه «فرهنگ ایده آل» باشد. در این صورت هر چند به یک باره با عناصر فرهنگی مغایر با ارزش‌ها و آرمان‌های موجود در یک اجتماع برخورد نمی شود، ولی کوشش بر آن است که در گذر زمان و با محوریت دین، جهت گیری دینی به فرهنگ و عناصر آن داده شود. امور فرهنگی اموری نیست که به یک باره و در مدت زمانی کوتاه بتوان آن را محو کرد و زدود. این امر مستلزم برنامه ریزی و زمان بندی و تدریج است. آنچه مهم است، این است که هم ارزشیابی عناصر فرهنگی و هم اتخاذ نوع مکانیزم‌ها و شیوه‌های مواجهه با آن، با معیارهای دینی انجام گیرد. آنچه در این میان مهم است، فهم صحیح از دین است که  یک مدیر فرهنگی، بخصوص امام جماعت مسجد به عنوان مدیر فرهنگی و دینی، باید قرائت صحیح و درستی از دین داشته باشد تا بتواند در نقد و تحلیل پدیده‌ها و عناصر فرهنگی به خوبی و درستی عمل نماید. از این رو، از جمله آموزش‌های لازم و ضروری برای افرادی که در این زمینه مسئولیت دارند آموزش صحیح معارف دینی و شیوه‌های تبلیغ آن است.
علامه محمد تقی جعفری در این باره می نویسد: «هر پدیده و فعالیت فرهنگی که با ارزش‌های متعالی انسانی، مانند اخلاقیات و مذهب ناسازگار باشد، فرهنگ اسلامی آن را نمی‌پذیرد؛ زیرا هر پدیده و فعالیتی که به نام فرهنگ در جامعه بروز کند و مخالف حیثیت و شرافت و شخصیت کمال طلب انسانی باشد، اگر چه در جذاب ترین صورت عرضه شود، فرهنگ اسلامی با آن مخالفت نموده و از عرضه و ترویج آن جلوگیری می نماید.» (جعفری، محمدتقی، فرهنگ پیرو و فرهنگ پیشرو، تهران، 1373ص74)
سه: انسان مداری
گسترده ترین، عمیق ترین و شدیدترین نوع مدیریت انسانی، مدیریت فرهنگی است؛ زیرا هم گستره‌ی آن محدود به یک قشر از انسان‌ها مثلاً نوجوانان و جوانان نمی شود، بلکه میان سالان و پیران از زن و مرد با هر قومیتی را پوشش می دهد، و هم به انسان بما هو انسان و بالحاظ همه جوانب و ابعاد آن توجه جدی دارد، نه این که وجه خود را تنها به یک بعد و ساحت انسانی محدود نماید. اصل انسان مداری در مدیریت فرهنگی ناظر به معنای یاد شده است. سر و کار مدیریت فرهنگی با عموم اقشار اجتماعی است و حتی اگر به ظاهر یک قشر خاص در معرض برنامه‌های مستقیم آن باشد، به طور غیرمستقیم و چه بسا اساسی تر، سایر اقشار نیز در دیدرس و دامنه ی برنامه‌ها و فعالیت‌های او قرار دارند. به همین جهت در مدیریت‌های فرهنگی مدارس و مساجد و فرهنگ سراها، اثر برنامه‌هایی که برای نوجوانان طراحی می‌شود، هیچ گاه به خود نوجوان محدود نمی شود، بلکه خانواده آنان را نیز متأثر می‌سازد؛ همچنان که برای تأثیرپذیری و شرکت فعال نوجوانان در این گونه فعالیت‌ها و برنامه‌ها، هماهنگی و همراهی خانواده‌ها نقش بسیار مؤثری ایفا می‌کند.
وجه دیگر انسان مداری در مدیریت فرهنگی، شناخت ابعاد انسانی و ساحت‌های اوست. مدیر فرهنگی باید اطلاع درست و دقیق و کافی از ماهیت انسان و ابعاد و نیازهای انسانی او داشته باشد. برنامه‌های عبادی برنامه‌های اجتماعی، برنامه‌های ورزشی، نقاشی و استفاده از زیبایی‌های طبیعت، برنامه‌های تفریحی و... هماره باید در دستور کار مدیران قرار گیرد. برنامه‌هایی که در جهت تقویت ابعاد جسمی، زیبایی طلبی و جمال خواهی و... است؛ گاه نادیده انگاشته می شود و بیشتر بر برنامه‌های عبادی به معنای اخص تکیه می کنند و دقیقاً یکی از علل ناکارآمدی و افت تأثیر عملکرد مدیریت‌های فرهنگی و تربیتی ما همین مسئله است؛ در حالی که مقتضای روایات و متون اسلامی توجه جامع و همه جانبه به انسان حتی در برنامه‌های فردی است.
وجه دیگر انسان مداری در مدیریت فرهنگی، شناخت مبانی و ساز و کار تأثیرگذاری بر انسان و به اصطلاح دقیق هدایت انسان است. ضرورت شناخت مبانی و مبادی رفتارهای انسانی و کیفیت سمت و سو دادن به فعالیت‌های انسانی، برخاسته از همین اصل انسان مداری است، تا کیفیت و چگونگی نحوه شکل گیری باورها، احساسات و عواطف و افعال و رفتارهای انسانی را ندانیم و از چند و چون آن آگاه نباشیم، هرگز در دستیابی به اهداف مدیریت فرهنگی موفق نخواهیم بود. در این جا، به لحاظ اهمیت این وجه از انسان مداری، یکی دو نمونه از متون اسلامی را بیان می‌داریم. نمونه اول، کاربرد رفق و مدارا و ملاطفت و ملایمت در فعالیت‌ها و روش‌های مدیریت فرهنگی است. این امر آن قدر حایز اهمیت است که خداوند متعال در قرآن کریم، پیامبر خویش را فرمان می دهد که برای هدایت انسان‌ها باید از این اصل به حد کمال بهره جوید و در مقام تعلیل، به یک مبنای انسان شناختی اشاره می کند و آن این که انسان‌ها، در مقابل درشتی و خشونت، سرسختی و لجاجت در پیش می گیرند. خداوند متعال می فرماید: «فبما رحمۀ من الله لنت لهم و لو کنت فظاً غلیظ القلب لانفضوا من حولک»(آل عمران/ 159). به برکت رحمت الهی در برابر ایشان نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده می شدند.
نمونه‌ی دوم توجه به مبادی رفتارهای انسانی این است که از نظر متون اسلامی با فرض ارضای نیازهای مادی و اولیه و جسمی انسان‌هاست که می توان انتظار رفتارهای متعالی برخاسته از میل و رضایت مخاطب را داشت و در چنین صورتی است که این گونه رفتارها تأثیرگذاری لازم خود را خواهند داشت. شاید وجه این که در متون اسلامی انجام فرایض به هنگام احساس گرسنگی، ادرار شدید و خستگی... (عدم وجود حالت جسمی و بدنی مناسب) منع شده است، همین نکته باشد.

محور سلبی
 
در فرهنگ لغت ‏به هر پدیده‏ای که مایه تباهی و فساد چیزی شود،آسیب یا آفت گفته می‏شود.(المقری، 1405ق، دار الهجره، ج1، ص29)  یکی از پدیده‏هایی که مانند هر چیزدیگری در معرض آسیب‏ها  قرار می‏گیرد، تبلیغ دین و فعالیت‏های‏جانبی آن است. این آسیب‏ها در موقعیت و شرایط مختلف، متفاوت‏می‏باشند. با قطع نظر از این موقعیت‏ها و شرایط، شاهد لطمه‏ها و خطراتی‏ هستیم که یک تبلیغ موفق را تهدید و در نهایت ‏بازدهی و اثرمطلوب آن را کاهش می‏دهد.  بر این اساس لازم است در وهله اول به آسیب‏شناسی شیوه‌های تبلیغ دینی و قرآنی ‏پرداخت و سپس با استفاده از رهنمودهای قرآن و اهل بیت(ع)، به آسیب زدایی ازبوستان پرفیض پرداخت. دراین نوشتار به مهمترین آسیب‌های تبلیغ در حدّ بضاعت، مورد توجه قرار می‌گیرد :
خود فراموشی: خود فراموشی یکی از نقاط آسیب پذیری برنامه‌های فرهنگی و دینی است; سخن‏مدیرفرهنگی و امور دینی در ابلاغ و تبیین معارف دینی، آنگاه در شنوندگان اثر ژرف‏و پایدار برجای می‏گذارد که گوینده خود نیز بهره‏ای از اثرات‏پیامش برده باشد. در غیر این‏صورت، نباید توقع توفیق چندانی رادر این مقصود داشت زیرا : 1- بیان از حرارت و احساس لازم، که ناشی از انس قلبی گوینده وتاثر او در حین عمل به آن می‏باشد، خالی خواهد بود. 2- از آنجایی که گوینده، خود آن مسیر را در عمل نیازموده، به‏خوبی نخواهد توانست الگویی عملی و راهکاری موفق، برای دیگران‏ترسیم کند. 3- مهم‏تر این‏که معقول و پسندیده نیست که دیگران را به نیکی ونیکو بودن دعوت و خود را فراموش کرد. چنانکه خداوند تبارک وتعالی در قرآن مجید، می‏فرماید: «أتأمرون الناس بالبر وتنسون‏ أنفسکم و أنتم تتلون الکتاب ». بقره/44) بنابراین باید با اجابت آیه کریمه:«فاستبقوا الخیرات‏»(بقره/148) هم ‏به دعوت قرآن و هم به فرمایش قرآن ناطق، حضرت امام صادق(ع):«کونوا دعاۀ للناس بغیر السنتکم‏»عمل کرده باشیم .(کلینی، بی‌تا، اصول کافی، ج2، ص78) 
سخنان باطل و ناروا : یکی دیگر از آسیب‏های تبلیغ دینی، دچار شدن به سخنان باطل وناروا است; که ناشی از مراجعه به منابع مطالعاتی و تحقیقاتی‏منحرف و یا برگرفتن مطالب از«افواه الرجال‏» می‏باشد. آیه شریفه ذیل ناظر به بیان این‏آفت است; «... شیاطین الانس والجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول ‏غرورا... ».(انعام/112) مبلغ همچنین باید از ایراد سخنان ناپخته و بدون مطالعه وبررسی در جوانب مختلف آن، پرهیز کند. زیرا ممکن است، دراین‏صورت پدیده‏ای را که مهم و بزرگ است‏برای شنونده کم اهمیت وکوچک جلوه دهد. و به‏عکس چیزی کوچک و کم اهمیت را بزرگ و مهم‏جلوه دهد. قرآن مجید این نکته را نیز در این آیه شریفه موردتوجه قرار می‏دهد که: «وتقولون بأفواهکم ما لیس لکم به علم وتحسبونه هینا وهو عند الله‏ عظیم ».(نور/15) کسی که مردم را به سوی خدا می‏خواند باید بینش خودش‏به خدا بیشتر و کامل‏تر از آن‏ها باشد. چنانکه در قرآن می‌خوانیم: «قل هذه سبیلی ادعو الی الله علی بصیرۀ أنا و من اتبعنی‏»(یوسف/108) : بگو من و پیروانم، خلق را با بصیرت به سوی خدا فرا می‏خوانیم. 
استبداد به رای:  یکی دیگر از آسیب‏های تبلیغات اسلامی‌خودمحوری است. چه بسیارکسانی که با انگیزه‏های خیر و پاک راه تلاش دینی را برگزیدند وبه دلیل اجتهاد به رای در کام انحراف غلطیدند. قرآن کریم می‏فرماید: «ولاتقولوا لما تصف السنتکم الکذب هذا حلال و هذا حرام لتفتروا علی الله الکذب ان الذین یفترون علی الله الکذب  لایفلحون».(نحل/116) از این آیه این پیام استنتاج می‌شود که  بسیاری از سختگیری‏ها، ناشی از جهل به دستورات اسلام است. 
تحلیل‏های غلط : همچنان‏که تحلیل درست و صحیح مسایل و حوادث نقش مهم و سازنده‏ای‏در روشنگری و رشد و شکوفایی فکری و فرهنگی افراد جامعه دارد;پیش‏بینی‏های غلط و تحلیل‏های نادرست مسایل نیز موجب سردرگمی‌خودو دیگران خواهد شد. خداوند متعال نیز به خاطرهمین کار منکران را سرزنش کرده و می‏فرماید: «بل کذبوا بما لم یحیطوا بعلمه ولما یأتهم تأویله کذلک کذب ‏الذین من قبلهم فانظر کیف کان عاقبۀ الظالمین»(یونس/39) : [آن‏ها از روی علم و دانش قرآن را انکار نمی‏کنند] بلکه آن‏هاچیزی را تکذیب کردند که از آن آگاهی نداشتند. و هنوز واقعیتش‏بر آنان روشن نشده بود. پیشینیان آن‏ها نیز اینگونه تکذیب‏کردند. پس ببین که عاقبت کار ظالمان چگونه بود. 
مبلغ باید به‏تحلیل مباحث و مسایلی بپردازد که : 1- اصل موضوع و جوانب آن کاملا برایش روشن و آشکار شده باشد2- قدرت و تسلط کامل بر طرح و بیان آن داشته باشد3-مخاطبانش توانایی درک و فهم آن را داشته باشند 
تحریف معارف : اسلام دین کاملی است که در همه زمینه‏ها دستورات، معیارها وطرحهای عملی دارد. اما تشخیص صحیح آن‏ها نیازمند شناخت و تسلط بر مبانی و منابع اصیل دینی است ; زیرا در اینصورت‏ممکن است مطالب غیر دینی در دین داخل و یا متون اصیل اسلامی‌راتحریف کند. از پیامبر اکرم(ص) در این‏باره روایاتی نقل شده از جمله این‏حدیث‏شریف که فرمود: «من فسر القرآن برأیه فقد افتری علی الله الکذب‏».(مجلسی، 1403ق،‌ دار احیاء التراث، ج36، ص227) مبلغ باید علاوه بر دقت در محتوای مطالبی که بیان می‏کند باتحریف‏ها و نسبت‏های ناروایی که افراد نادان بنام دین رواج‏می‏دهند با روشی شایسته و پسندیده برخورد کند. چنانکه خدای‏سبحان فرموده: «وان منهم لفریقا یلوون ألسنتهم بالکتاب لتحسبوه من الکتاب وما هو من الکتاب ویقولون هو من عند الله وما هو من عند الله ‏و یقولون علی الله الکذب وهم یعلمون»(آل عمران/78)  : در بین ایشان [یهود] کسانی هستند که هنگام تلاوت کتاب خدا زبان‏خویش را چنان می‏پیچند که گمان می‏کنید [آنچه را می‏خوانند] ازکتاب[خدا] است و در حالیکه از کتاب خدا نیست و [حتی صریحا] می‏گویند : آن از طرف ‏خداست ‏با اینکه از طرف خدا نمی‏باشد و به خدا دروغ می‏بندند. درحالی که آگاهند) . 
التقاط: مخلوط کردن حق و باطل با هم، التقاط است که گناهش کمتر ازتحریف نیست و گمراهی مردم را در پی دارد. امام علی(ع) جمله‏ای دارند که به همین مطلب اشاره دارد ایشان‏می‏فرماید : «و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی‏ الشیطان علی اولیائه‏» : و اما چون قسمتی از حق و قسمتی از باطل گرفته و در هم‏می‏گردد، در آن هنگام شیطان بر دوستان خود، تسلط پیدا می‏کند . و امام (ع) حسن بصری که سخنان آن حضرت را می‌نوشت، فرمود : چه می‌نویسی ؟ گفت : مطالب حکیمانه تو را یادداشت می‏کنم و مطالبی هم از خودم‏به آن‏ها اضافه کرده و برای مردم سخنرانی می‏کنم. حضرت به او فرمود : سامری نیز همین کار را می‏کرد. او می‏گفت من آثار رسول را گرفتم ‏و با هنر خودم درآمیختم و گوساله‏ای ساختم که مردم را منحرف‏کنم. به همین دلیل است که حضرت رو به مردم کرد و فرمود : «اما ان لکل قوم سامریا و هذا سامری هذه الامه‏»(مکارم شیرازی، 1366، تفسیر نمونه، ج13، ص286)  : آگاه باشید که هر قومی‌یک سامری دارد و این شخص، سامری این‏امت است!.

نوآوری‌

نوآوری در غیر امر دین عیبی ندارد. کسی در شعر یا هنر یافلسفه نوآور باشد، مانعی ندارد، اما نوآوری در دین جایز نیست، چون ما آورنده دین نیستیم، حتی امام هم آورنده دین نیست و چه بسا موجب بدعت در دین می‌شود و حرام است. بنابراین‏نباید مطلق نوآوری را بدعت نامید. نوآوری یعنی:«ادخال فی‏الدین ما لیس فی الدین‏»: چیزی را که در دین نیست از خود جعل کردن! 
تجدد گرایی‏های افراطی: باید توجه داشت که پرهیز از افراط و تفریط و گرایش به اعتدال‏در هرکاری، خالی از دشواری نیست. گویی همیشه راه اعتدال که پرهیز از افراط و تفریط است، یک خط باریک بوده، که اندک بی‏توجه‏ای موجب خروج از آن است. این که درآثار دینی وارد شده که‏«صراط‏» از«مو» باریک‏تر است، اشاره‏به همین نکته است که رعایت اعتدال در هر کاری، سخت و دشواراست.  بدیهی است که مشکلات جامعه بشری نو می‏شود و مشکلات نو،راه حل نو می‏خواهد. «الحوادث الواقعه‏»جزء پدیده‏های نوظهوری‏است که حل آن‏ها بر عهده حاملان معارف اسلامی‌است. بنابراین ضرورت‏وجود مجتهد در هر دوره، و لزوم تقلید و رجوع به مجتهد زنده‏همین است; والا در سلسله مسایل ثابت ولایتغیر میان تقلید اززنده و مرده فرقی نیست. به هر حال تجدد گرایی افراطی، که هم در شیعه و هم در سنی وجودداشته و دارد در حقیقت عبارت است از : 1- آراستن اسلام به آنچه از اسلام نیست. 2- پیراستن آن، از آنچه از اسلام هست، به منظور رنگ زمان زدن وباب طبع زمان کردن. این‏ها آفت‏بزرگی برای نهضت اسلامی‌است. و وظیفه مبلغ آن است که‏با روشی مؤثر با تاثیرات ناشی از این آسیب‏ها مبارزه کند. (موگهی، 1381، تبلیغ و مبلغ در آثار مطهری، ص334 و335)
اوهام، خرافات و سنت‏های ناروا : بی تردید یکی از آسیب‏های تبلیغات اسلامی، رواج آداب و رسوم وسنت‏هایی است که بر خلاف تعالیم اسلام بوده و همواره سد راه‏گسترش این دین مبین بوده است. علمای بزرگ اسلام هرجا که سنت‏های جاهلی سد راه تکامل جامعه می‏شد، حتی به قیمت‏آبروی خویش با آن‏ها مبارزه می‏کرده‏اند. سنت‏شکنی وسیله‏ای برای‏رشد جامعه در بستر تعالیم اسلام و ایجاد فضای مناسب برای تعالی‏و ترقی فرهنگ و اندیشه در جامعه اسلامی‌است. البته در این راه‏گروهی همواره در مقابل حق جویان قرار دارند. قرآن کریم در این باره می‏فرماید : «وکذلک ما ارسلنا من قبلک فی قریه من نذیر الا قال مترفوها إنا وجدنا آبائنا علی امة و إنا علی آثارهم مقتدون قال أولو جئتکم بأهدی مما وجدتم علیه آباءکم قالوا إنا بما ارسلتم‏ به کافرون ».(زخرف/23 و 24) 
غرور: در فراز و نشیب کارهای تبلیغی همواره موفقیت‏ها در کنار برخی‏ناکامی‏های ظاهری هستند. گاهی تمجید و تحسین‏ها به دنبال یک‏سخنرانی جالب و مفید متوجه مبلغ می‏شود و گاهی نیز مبلغ درکارهای خود احساس موفقیت و کامیابی نمی‏کند. در هر دوصورت اوباید با تدبیر و تلاش به شناخت وظیفه و انجام آن، بپردازد. 
ناتوانی علمی: از مهم‏ترین عوامل موفقیت در تبلیغ دینی، آگاهی و توانایی لازم‏در بیان مسایل و موضوعات اسلامی‌است. سخنوری که بدون علم و آگاهی از مطلبی در کرسی خطابه بحث می‏کندو پیرامون آن سخن می‏گوید، به ارزش کلام و شخصیت‏خود آسیب‏می‏رساند و خویشتن را با عوارض نامطلوب آن مواجه می‏سازد چنانکه این نکته مهم، در کلام امیر بیان، حضرت علی(ع) چنین‏آمده است که: «لاتقل ما لاتعلم...». (آمدی، غرر الحکم، بی‌تا، چاپ افست، ج2، ص828)
وابستگی مالی به افراد ناصالح : تبلیغات اسلامی‌اگر آلوده به سودطلبی شد، بتدریج ارزش واقعیش‏را از دست می‏دهد و جذب کانون‏های قدرت مادی می‏شود. در تاریخ ادیان به بسیاری از عالمان و راهبان اهل کتاب برخوردمی‏کنیم که به اقطاب قدرت و ثروت نزدیک می‏شدند تا از یکسو از وجهه آنان استفاده کنند و از سوی دیگر از دنیای آنان بهره‏گیرند. چنانکه در آیه زیر آمده است : «إن کثیرا من الاحبار والرهبان لیأکلون أموال الناس بالباطل ‏و یصدون عن سبیل الله...»(توبه/34)  : بسیاری از عالمان اهل کتاب و راهبان اموال مردم را به باطل‏می‏خورند. و سد راه خدا می‏شوند... و این پیامبر است که بزرگترین مبلغ تاریخ اسلام بوده، از قول قرآن می‌فرماید : «قل ما أسئلکم علیه من أجر إن أجری الا علی رب العالمین»(شعراء/127)  :‌ای پیامبر، بگو: ( به خاطر رسالت و نبوت از شما اجر نمی‏طلبم‏ بلکه اجر من بر پروردگار عالمیان است .  بنابراین، اگر مبلغان دینی بتوانند و سعی کنند برای تامین معاش‏خود فکر دیگری بکنند و از راه تبلیغ، امرار معاش نکنند، درکار خود موفق‏تر و مؤثرتر عمل خواهند کرد، چرا که راه‏های رزق وروزی در زندگی بسیاراست.
ابهام در پیام : پیام تبلیغی مورد نظر باید از هرگونه ابهام و گنگ بودن‏پیراسته باشد تا مخاطب دچار سوء برداشت نشود، هر چه پیام‏روشن‏تر باشد، آرامش مخاطب در برداشت از مطالب بیشتر خواهدبود.  رسول خدا(ص) در این مورد می‏فرماید: «إنا معاشر الانبیاء امرنا أن نکلم الناس علی قدر عقولهم‏»(کلینی، بی‌تا، اسلامیه، ج1، ص27) : ما گروه پیامبران، ماموریم که با انسانها به اندازه عقل‏هاشان سخن گوییم. 
پرگویی : یکی از عواملی که موجب خستگی و کسالت مخاطبان می‏شود، آن است‏که مبلغ در بیان مقصود خویش بجای استفاده از کلام مختصر وبلیغ، پرگویی کند.  از امام صادق(ع) روایت‏شده است که فرمود : «قیل ما البلاغه؟، فقال(ع) من عرف شیئا قل کلامه فیه و إنما سمی‌‏البلیغ لانه یبلغ حاجته بأهون سعیه‏».(حرانی، 1384، تحف العقول، نشر نین الملل، چاپ دوم) امام کاظم(ع) نیز در این باره فرموده‏اند : هر کس با زواید سخن خود، شیرینی و زیبایی‏های حکیمانه سخن رامحو کند... گویا بر نابودی عقل خویش اقدام کرده است».(کلینی، بی‌تا، اسلامیه، ج1، ص17) حضرت علی(ع) فرمود:«خیر الکلام ما لایمل ولایقل‏».(غرر الحکم، ج1، ص388، حدیث23) 
توجه به هدف تبلیغ : تبلیغ کار بسیار ارزشمندی است که اول مسوولیت آن از طرف ‏خداوند بر عهده انبیا و اولیا و سپس بر عهده علمای ربانی است. هدف تبلیغ در مکتب انبیا نجات مردم از طاغوت‏ها، هواهای‏نفسانی، جهل، تفرقه، شرک، دعوت به ایمان به خداوند و قانون‏آسمانی و معاد و... است. بنا به فرمایش قرآن محتوای تبلیغ‏ تمام انبیا یکی بوده است: «... أن اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت».(نحل/36)  
تندخویی و زود رنجی : مردمی‌که گرد مبلغ جمع می‏شوند گاهی اسباب آزردگی و دلسردی اورا فراهم ساخته و با اصرارها، نادانی‏ها، خشنونت‏ها، بدرفتاری‏هاو پرگویی‏های خویش، مبلغ را به ستوه می‏آورند. خشم و آزردگی، مردم را پراکنده می‌کند. چنانکه خداوندمتعال در قرآن کریم به پیامبر عظیم الشان و مبلغ کبیراسلام(ص) می‏فرماید:«فبما رحمة من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من‏حولک»(آل عمران/159) : ‌ای رسول رحمت، خدا تو را با رحمت‏خویش با خلق مهربان ‏و خوش خوی گردانید و اگر تندخو و سخت دل می‏بودی، مردم از گردتو پراکنده می‏شدند. 
دامن زدن به اختلافات : بی شک در هر اجتماعی، اختلافاتی میان مردم آن به‏وجود می‏آید، که‏گاه به لحاظ زمانی تا حدی هم ریشه دار و عمیق می‏باشد. و همچنین گاهی میان مسوولین یک منطقه و یا یک شهر و...اختلافاتی وجود دارد. مبلغ باید از دامن زدن به این‏گونه‏نزاع‏ها با هوشمندی و لطافت دوری گزیند. و اگر توانست‏باید آن‏اختلافات را کاهش داده و جلوی گسترش آن‏ها را بگیرد. مبلغ بایدبا نرمش و رفتاری منطقی مردم را به سوی راه راست هدایت کند. گرایش برخی مبلغان به جناح‏ها و گروه‏های سیاسی باعث می‏شود تامردم سخنان او را همواره حمل بر طرفداری و تبلیغ جناح و گروهی‏کنند، که مبلغ خودش را منتسب به آن می‏داند. 
ساده لوحی، زود باوری و اعتماد به همه : مدیر فرهنگی و مربی تربیتی نباید هر آنچه را می‏شنود باور کند و به همه افراد اعتمادکند. البته نباید با سوء ظن برخورد کرد; بلکه سخن در این است‏که به سادگی، مطلب شنیده یا خوانده‏ای را نقل نکرده و عکس العمل‏نشان ندهد.  قرآن می‏فرماید : «إن جائکم فاسق بنبأ فتبیّنوا ».(حجرات/6)     
آشنایی با دانش آمارگیری: آشنایی با مبانی آماری و برآوردهای عمل‏کرد تبلیغاتی و نیزشیوه‏های بررسی بازتاب در آموزه‏های تبلیغی، نقش مهمی‌در پیشبردتبلیغ دینی دارد. تبلیغ دینی یک خدمت آموزشی و تربیتی است و قرآن در این زمینه می‌فرماید :  «و لاتقف ما لیس لک به علم إن السمع و البصر و الفواد کل ‏اولئک کان عنه مسئولا »(اسراء/36) : [ای انسان!] آنچه را که نسبت‏به آن آگاهی نداری دنبال مکن که‏چشم و گوش و دل، همه مسوولند.
تضاد حرف و عمل : زبان عمل، مؤثرتر از زبان حرف است. اگر مخاطبان میان گفتار و کردار دعوت کننده تضاد و نا همگونی مشاهده کنند، نسبت به صاحب سخن اعتمادشان را از دست خواهند داد. در قرآن نیز نکوهش از کسانی شده است که گفتار بلا عمل دارند. «لم تقولون ما لاتفعلون »(صف/2)
وضعیّت نامطلوب متصدیان امور فرهنگی : حسن ظاهر، قرار نگرفتن در موضع اتّهام، آهنگ صدای خوب، آراستگی ظاهری، سیمای جذّاب، تمیزی، شیوایی گفتار و بیان، در اثر مثبت تبلیغ نقش داشته و ضد آنها، اثر منفی و مخرّب دارد. حضرت موسی وقتی مأموریت یافت برای دعوت فرعون به سوی او برود، از خدا خواست که گره از زبانش بگشاید «و احلل عقدة من لسانی»(طه/27) و درخواست کرد که‌هارون را هم وزیر او قرار دهد تا پشتوانه ی او باشد، چراکه زبانش فصیح تر است. «و أخی‌هارون هو أفصح منّی لسانا فأرسله معی ...».(قصص/34)   و حضرت سلیمان وقتی پیکی به سوی ملکه ی سبا می‌فرستد تا او را به سوی سلیمان فراخواند، هدهد (شانه به سر)را انتخاب می‌کند.
مراعات نکردن بستر و زمینه ی لازم : هر حرف را به هر مخاطب نباید گفت. هر شیوه را با هرگونه مخاطب نمی‌توان به کار گرفت. بیان متناسب با سطح فکر مخاطبین، از همین عامل است. مراعات اندازه ی فهم و کشش فطری مخاطب، عامل جذب است. پیامبر اکرم(ص) فرمود : با مردم به اندازه ی فهمشان سخن بگویید و نیز فرمود : ما پیامبران، مأموریم به اندازه ی عقل و فهم مردم با آنان سخن بگوییم. «انّا معاشر النّاس امرنا ان نکلّم النّاس علی قدر عقولهم »(طباطبایی، 1382، سنن النبی، پیام آزادی)
وجود ذهنیّت منفی در مخاطب : مثلا اگر مردم نسبت به یک نهاد و مرکزی ذهنیّت منفی داشته باشند و مبلّغ از سوی همان مرکز برای تبلیغ فرستاده شده باشد، مسلّما نمی‌تواند در کار خود موفّق باشد. زدودن این عوامل و مهیّا کردن ذهن و قلب مخاطب، عامل تأثیر است. مثلا کاشی هرگز به دیوار کاهگلی نمی‌چسبد. کنده می‌شود و می‌افتد. اگر مردم نسبت به گوینده بدبینی داشته باشند و او را دارای غرض بشناسند، تبلیغ او مؤثر نخواهد بود.
تکرار زیاد : اگر یک سخن و تذکر مکرر گفته شود، گاهی تهوّع آور است. «کل شیء جاوز عن حدّه انقلب الی ضدّه ».
تبلیغ مستقیم : تبلیغات صریح و مستقیم و رویاروی، در برخی موارد اثر منفی دارد. امام علی(ع) فرموده است : «التّعرّض للعاقل اشدّ من عتابه » : گوشه و کنایه زدن، برای عاقل سخت تر از توبیخ مستقیم است. در جای دیگر می‌فرماید : «عقوبة العقلاء التّلویح، عقوبة الجهّال التّصریح »(محمدی، ری شهری، 1369، مکتب الاعلام الاسلامی، ج1، ص77) : کیفر عاقلان کنایه زدن است، کیفر جاهلان تصریح کردن است. کاربرد صنعت کنایه در قرآن بسیار مشهود است که باید توجه شود.
طرح شبهه، بدون پاسخ : در مسائل اعتقادی و اجتماعی، شبهه انداختن، راحت است، ولی پاسخ گفتن و شبهه زدایی دشوار است. اگر شبهه و سئوالی را طرح کنیم، ولی از عهده‌ی پاسخ محکم و قانع کننده و منطقی بر نیاییم، آ شبهه در ذهن می‌ماند و اینگونه تبلیغ، اثر منفی می‌گذارد.

 
نتیجه گیری

برای تحقق آرمان‌های قرآن، پیامبر اعظم و ائمه معصوم (ع) پیرامون مسجد و عینیت یافتن مسجد آباد، بر خورداری از عناصر و عوامل زیر ضرورت دارد:
1- از نظر زمانی، در یک موقعیّت جغرافیایی مناسب ساخته شود چرا که این عنصر در جذب انسان‌ها بویژه جوانان به مسجد نقش اساسی دارد.
2- از نظر معماری و مهندسی، باید توجه داشت که در قرآن مسجد آباد مورد توجه شارع قرار گرفته است و این آبادی مسجد به شکوه ظاهری و رواقهای بلند و قندیل‌های سر به فلک کشیده و نماهای شگفت انگیز نیست. بلکه آبادی مسجد به علم و عبادت و تواضع و تحقق رابطه ی متقابل عبودیت عبد و ربوبیت رب است.
3- مدیریت یکی از عوامل تأثیر گذار جدی در تحقق آرمانهای بلند مسجد اسلامی‌است. مدیریت درمسجد ابعاد مختلفی دارد که یکی از آنها، بٌعد فرهنگی است. این بٌعد از مدیریت زمانی به اهداف مقدس خود نایل می‌گردد که دارای ویژگی‌ها و برخوردار از شیوه‌های مفید و مؤثر باشد که از جمله ی آنها:
1- بکار گیری اصول مدیریت فرهنگی مانند؛ زمان شناسی و بهره گیری از زمان، اصل دین محوری و انسان مداری.
2- شناخت شیوه‌های مؤثر و بی عیب و نقص پیامبربزرگوار اسلام(ص)، امام علی(ع) و آموزه‌های وحی در ارتباط با هدایت و تربیت انسان‌ها.
3- شناخت موانع و آفات که به طریق گوناگون اثرات مطلوب کارهای فرهنگی و تربیت دینی را از بین می‌برد.



منابع
1- قرآن کریم
2- حیدری، احمد رضا (1371)، خلاصه مقالات تبلیغ و تبلیغات، تهران: نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
3- رزاقی، احمد (1377)، تبلیغات دینی (ابزار و شیوه‌ها)، تهران: نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
4- عماره نجیب، محمد موسی (1973م)، الاعلام فی ضوء الاسلام، ریاض: مکتبه المعارف.
5- امام خمینی، روح‌اللّه (1370)، صحیفه نور، تهران: سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی‌ایران،   چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
6- آیت‌اللّه جعفر سبحانی و دیگران، (1385)، راه رسم تبلیغ، انتشارات نور مطاف.
7- نوری، حاج میرزا حسین (1383)، مستدرک الوسائل، ایران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
8- حر عاملی، محمد بن حسین (1387)، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشرعیه، مصحح عبدالرحیم ربانی، اتشارات دارالکتب الاسلامیه.
9- مجلسی، محمدباقر (بی‌تا)، بحارالانوار، چاپ بیروت : مؤسسه الوفا.
10- مسعودی، علی بن حسین (1383)، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پانیده، انتشارات علمی‌و فرهنگی.
11- ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد (1386)، مقدمه ابن خلدون، ترجمه محمد پروین گنابادی، انتشارات علمی‌و فرهنگی.
12- جزایری، سید نعمت اللّه (بی‌تا)، الحیاه، چاپ قدیم.
13- حرانی، ابومحمد (1384)، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، نشر بین‌الملل، چاپ دوم.
14- آلوسی، سید محمود (1345ق)، تفسیر روح‌المعانی، مصر، اماره الطباعه المنیریه.
15- مطهری، مرتضی (1358)، سیری در نهج‌البلاغه، انتشارات عین‌اللّهی، چاپ دوم.
16- ابی‌القاسم الحسین بن محمد (بی‌تا)، المفردات فی غریب القرآن، تهران: انتشارات المکتبه المرتضویه.
17- الطریحی، فخرالدین (1408ق)، مجمع‌البحرین، تهران: نشر فرهنگ اسلامی.
18- طباطبایی، محمد حسین(بی‌تا)، المیزان فی تفسیر القرآن، انتشارات جماعه المدرسین فی الحوزه العلمیه فی قم المقدسه.
19- کاند هلوی، محمد یوسف (1381)، حیات صحابه، ترجمه مجیب الرحمن رحیمی، تربت جام: انتشارات شیخ الاسلام احمد جام.
20- رهبر، محمد تقی (1371)، پژوهشی در تبلیغ، تهران: نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
21- محدث قمی، شیخ عباس (بی‌تا)، مفاتیح الجنان، کانون انتشارات علمی.
22- الصباغ، محمد (1389ق)، الحدیث، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه.
23- المقری، احمد بن محمد بن علی (1405ق)، المصباح المنیر، قم: دارالهجره، چاپ اول.
24- الکلینی، ابی جعفر محمد بن یعقوب (بی‌تا)، اصول کافی، ترجمه سید جواد مصطفوی، انتشارات علمیه اسلامیه.
25- مکارم شیرازی، ناصر (1366)، تفسیر نمونه، ایران: انتشارات دارالکتب الاسلامیه.
26- مطهری، مرتضی (1384)، سیره‌ی نبوی، انتشارات صدرا.
27- موگهی، عبدالرحیم (1381)، تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری، قم: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی‌حوزه علمیه قم.
28- آمدی، عبدالواحد (بی‌تا)، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمد علی انصاری، تهران: چاپ افست.
29- صادقی اردستانی، احمد (1380)، روش تبلیغ و سخنرانی، قم: بوستان کتاب قم، انتشارات دفتر تبلیغات حوزه علمیه قم.
30- طباطبایی، سید محمد حسین (1382)، سنن النبی، ترجمه حسین استاد ولی، انتشارات پیام آزادی.
31- یکن، فتحی (1378)، آسیب‌شناسی دعوت اسلامی، ترجمه داود نارویی، تهران: نشر احسان.
32- رزاقی، احمد (1370)، اهمیت و ضرورت تبلیغات، تهران: نشر سازمان تبلیغات اسلامی.
33- محدثی، جواد (1382)، روش‌ها، قم: نشر معروف.
34- جمعی از نویسندگان (1377)، مجموعه مقالات تبلیغات و جنگ روانی، ترجمه حسین حسینی، تهران: پژوهشکده‌ی علوم دفاعی دانشگاه امام حسین(ع).
35- صبحی، صالح (بی‌تا)، نهج‌البلاغه، قم: انتشارات دارالهجره.
36- محمدی ری‌شهری، محمد (1369)، میزان الحکمه، مکتب الاعلام الاسلامی.
37-جعفری، محمد تقی، فرهنگ پیرو و فرهنگ پیشرو، تهران، انتشارات علمی‌فرهنگی، 1373.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد