تحریک نوک عصب سمپاتیک در بینی برای درمان برخی بیماریهای اعصاب توصیه میشود، لذا اسلام برای این تحریک، استنشاق آب خنک را تجویز و آن را در مستحبات وضو قرار داده است. به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه فارس، تا کنون در خصوص چرایی تاکید برخی از مستحبات وضو سخن به میان آمد از قبیل مسواک زدن، مضمضه کردن و اینکه چرا باید اعضای خاصی از بدن در وضو شستشو شود، از دیگر مقدمات وضو میتوان به «استنشاق» اشاره کرد که از دیگر مستحبات وضو به شمار میرود، واحد پرسش و پاسخ مرکز تخصصی نماز در پاسخ به این سوال که چرا استنشاق مستحب است و این قدر بر آن تاکید شده است؟ بیان میدارد: سر ظاهری داخل نمودن آب درون بینی و خارج کردن آن این است که انسان وقتی وارد نماز شد از تمام کثافات چه پاک و چه نجس مبرا باشد و بتواند هنگام رفتن به رکوع وسجده به راحتی تنفس کند، زیرا در این دو حالت تنفس مشکلتر است، تحریک نوک عصب سمپاتیک در بینی که درمان بیماریهای اعصاب با این تحریک واقع میشود که اسلام برای این تحریک، استنشاق آب خنک را تجویز کرده است. مشغول نشدن انسان هنگام نماز به بینی نیز از دیگر اسرار ظاهری آن است، اما سر معنوی آن این است که انسان آماده بوییدن رایحه رحمت الهی باشد که هنگام نماز بر انسان نازل میشود، همانگونه که در روایت آمده است «اِنَّ لِلّهِ فى أَیّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحاتٌ أَلا فَتَرصَّدُوا لَها»[1]؛ همانا براى پروردگار در ایام زندگانى شما وزشهاى روحانى است، آگاه باشید و انتظار آن را بکشید». بینى آن باشد که آن بویى برد بوى او را جانب کویى برد انسان همانگونه که در دنیا همیشه به دنبال بوهای خوش مادی است، به دنبال بوی خوش معنوی نیز باشد، انسان باید همیشه از بوهای حرام اجتناب کند، زیرا بوییدن هر چیزی که محرک شهوت باشد حرام است، لذا به دنبال بوی حلال در زندگی توصیه شده است. با پرهیز از بوهای حرام از خداوند لیاقت بوییدن بهشت را طلب کند، بنابراین هنگام استنشاق میخوانیم «اللهم لا تحرم علی ریح الجنه واجعلنی ممن یشم ریحها وروحها وطیبها»؛ «خداوندا! بوی بهشت را بر من حرام نگردان و مرا از کسانی قرار ده که بوی خوش آن را استشمام میکنند». علاقهمندان برای ارسال پرسش میتوانند در هر ساعت از شبانهروز از طریق پست الکترونیکی به نشانی porseshnamaz@yahoo.com، ارسال پیامک به شماره 09373784770 و تماس تلفنی با شماره 02517740920 اقدام کنند. پینوشت: 1ـ عوالى اللآلى: 1/296، الفصل العاشر، حدیث 195؛ بحار الأنوار: 74/168 ، باب 7، حدیث 2. |