عبادت پیغمبر (ص)
عبادت پیغمبر (ص) هم استثنایی بود. نماز شب که بر پیغمبر واجب بوده و خدا از او خواست که «نِصْفه اوانقص منه الا قلیلا» که نیمی از شب یا اندکی کمتر از آن را قرآن و نماز بخواند. خداوند در قرآن میفرماید: «ان ربک یعلم أنک تقوم ادنی من ثلثی اللیل و نصفه و ثلثه و طائفة من الذین معک» (مزمّل 20).
حضرت علی (ع) در یکی از جنگها میگوید که همه خوابیده بودند اما پیغمبر مشغول عبادت بود «لقدر أیتنا و ما فینا قائم الا رسول الله ص تحت الشجرة یصلّی و یبکی حتی اصبح».
در میان ما تنها کسی که ایستاده و زیر یک درخت نماز میخواند و تا صبح گریه میکرد، پیامبر بود. ابوذر هم که خود آیتی در زهد و عبادت بود میگوید: «صلیت مع النبی فی بعض اللیل فقام یصلی فقمت معه حتی جعلت اضرب رأسی الجُدُرات من طول صلاته».
یک شبی با آن حضرت نماز میخواندم، آن قدر ایستاد و نماز خواند که من خسته شده سرم را به دیوار گذاشتم. همین نماز شب بود که پیامبر را به مقام محمود، یعنی مقام شفاعت رساند و این سفارش حق تعالی بود که «و من اللیل فتهجد به نافلة لک عسی أن یبعثک مقاما محمودا».
نافله شب را به جای آر باشد که خداوند تو را به مقام محمود برساند.
(عطاء بن ابى ریاح) مىگوید: روزى نزد عایشه رفتم، از او پرسیدم: شگفت انگیزترین کارى که در عمرت از پیامبر اسلام (ص) دیدى چه بود؟ گفت:
کار پیامبر همهاش شگفت انگیز بود، ولى از همه عجیبتر اینکه: شبى از شبها که پیامبر به استراحت پرداخته بود، هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخواست و وضو گرفت و به نماز ایستاد و آن قدر در حال نماز اشک ریخت که جلوى لباسش از اشک چشمش تَر شد، سپس سر به سجده نهاد و چندان گریست که زمین از اشک چشمش تَر شد و همچنان تا طلوع صبح منقلب و گریان بود. هنگامى که (بلال) او را به نماز صبح خواند، پیامبر را گریان دید. عرض کرد: چرا چنین گریانید؟ شما مشمول لطف خدایید؟ فرمود: آیا نباید بنده شکر گزار خدا باشم؟
قطب راوندی گفته که در حضرت علی بن محمّد هادی ـ علیه السّلام ـ جمع شده بود خصال امامت و کامل شده بود در آن حضرت فضل و علم و خصال، خیر و تمامی اخلاق آن حضرت خارق عادت بود، مانند اخلاق پدران بزرگوارش و شب که داخل می شد رو می کرد به قبله و مشغول به عبادت می گشت و ساعتی از عبادت باز نمی ایستاد و به تن نازنینش جبّه ای بود از پشم و سجّاده اش بر حصیری بود[1].
شیخ طوسی از کافور خادم روایت کرده که گفت حضرت امام علی نقی ـ علیه السّلام ـ فرمود:
به من که فلان سطل را در فلان محلّ بگذارم که من وضو بگیرم از آن برای نمازم، و فرستاد مرا پی حاجتی، و فرمود، چون برگشتی سطل را بگذار که مهیّا باشد برای وقتی که من خواستم، آماده نماز شوم، پس آن حضرت به قفا خُفت تا خواب کند و من فراموش کردم که فرمایش حضرت را به عمل آورم، و آن شب، شب سردی بود، پس یک وقت ملتفت شدم که آن حضرت برخاسته برای نماز و یادم آمد که من سطل آب را نگذاشتم، در آن محلّ که فرموده بود، پس از جای خود دور شدم، از ترس ملامت آن حضرت و متألّم بودم از جهت آن که حضرت به تعب و مشقّت خواهد افتاد و برای تحصیل آن سطل ناگاه مرا ندا کرد نداء غضبناک، من گفتم:«انّا لله» چه عذر آورم، بگویم فراموش کردم، چنین کاری را و چاره ای ندیدم، از اجابت آن حضرت، پس رفتم به خدمتش به حال رعب و ترس، فرمود وای بر تو آیا ندانستی رسم و عادت مرا که من تطهیر نمی کنم مگر به آب سرد، برای من آب گرم نمودی، و در سطل کردی، گفتم، به خدا سوگند که من نه سطل را در آنجا گذاشتم، و نه آب در آن کردم، فرمود:«الحمد لله» به خدا قسم که ما ترک نخواهیم کرد رخصت خدا را و ردّ نخواهیم کرد عطای او را، حمد خداوندی را که قرار داد ما را از اهل طاعتش و توفیق داد ما را به اعانت نمودن از برای عبادتش، همان پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمودند که خداوند غضب می کند بر کسی که قبول نکند رخصتش را [2].
پی نوشته ها :
[1] . منتهی الآمال/ ج 2/ باب دوازدهم/ فصل دوم/ 245 و 246.
[2] . منتهی الآمال/ ج 2/ باب دوازدهم/ فصل دوم/ 243.
-علت تشریع نماز، توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است
آنان که ز راز عاشقی آگاهند
همواره مقیم این در و درگاهند
گنجینهی جاودانهی توحیدند
آیینهی «لا اله الا للهند»
ای ملک وجود از وجودت موجود!
ای اصل حیات و، اصل هر بود و نبود
هستی و همیشه جاودان خواهی بود
ای آیهی بخشش! ای خداوند ودود!
من عاشق دلسوخته، تو محرم راز
آرم به در دولت تو روی نیاز
از دامن شب اگر نمیدارم دست
بر بوی وصال توست، ای بندهنواز!
-نماز، مبارزه با شرک و بتپرستی است
فریاد رهایی است، فریاد نماز
سبز است تمام باور از یاد نماز
راهیست به خلوتگه اسرار خدا
گلهای ستارهی سحرزاد نماز
-هدف نماز این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد.
ز اسرار خدا، کسی خبردار شود
کز عطر خوش نماز، سرشار شود
یعنی که: ز خواب غفلت و بیخبری
با ذکر خدای خویش، بیدار شود
خوب است دری به سوی او باز کنیم
دل را نفسی به نور دمساز کنیم
هنگامهی راز عاشقان است. بیا
تا با پر و بال عشق، پرواز کنیم
-نماز، اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته است
هنگامهی هر بلا، ترا میخوانم
با زمزمهی دعا، ترا میخوانم
اینجا منم و دست نیازی همه عمر
هر لحظه ترا، ترا، ترا میخوانم
ای آن که ز راز دل من آگاهی!
با دلشدگان آشنا، همراهی
ای راه گشاینده و ای بندهنواز!
بگذار به پیش پای من هم راهی
-فلسفهی نماز این است که گرد و غبار فراموشکاری بر دل ننشیند
آوای دل عاشق آگاه، نماز
راهی به در خانهی الله، نماز
خواهی که به سر منزل مقصود رسی
خورشید درخشندهی این راه، نماز
تا با تو و با آینهها دمسازم
با یاد تو و خیال تو، همرازم
در کار تو غرقم آن چنانی که مپرس
حتی نفسی به خود نمیپردازم
آیینهی حقنما، نماز است، نماز
فرمان خدای ما، نماز است، نماز
امید که ره به سوی مقصود بریم
تا رهبر و رهنما، نماز است، نماز
کمال الدّین محمّد بن طلحه شافعی در حق او فرموده:
اوست امام کبیر القدر عظیم الشّأن، کثیر التهجّد، مجد در اجتهاد، و مشهور به عبادات، مواظب بر طاعات، مشهور به کرامات، شب را به روز می آورد به سجده و قیام، و روز را به آخر می رسانید به تصدّق و صیام، و به سبب بسیاری حلمش و گذشتن از جرم تقصیر کنندگان در حقّش کاظم خوانده شد، جزا می داد کسی را که بدی کرده بود به او با احسان به او وکسی را که جنایتی بر او وارد آورده به عفو از او، و به جهت کثرت عبادتش نامیده شد به عبد صالح، و معروف شده در عراق به«باب الحوائج الی الله» زیرا، که هر که متوسّل به آن جناب شده به حاجت خود رسیده[1].
حضرت امام موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ عابدترین اهل زمان خود و اَفقه از همه و سخی تر و گرامی تر بود، روایت شده که شبها برای نوافل شب برمی خاست، و پیوسته نماز می گذاشت، تا نماز صبح و چون فرض صبح را ادا می کرد، تعقیب می خواند تا طلوع آفتاب، پس برای خدا سجده می کرد و پیوسته در سجود و تحمید بود و سر بر نمی داشت تا نزدیکی زوال و این دعا را بسیار می گفت:«اللّهم انّی أسئلک الرّاحة عند الموت و العفو عند الحساب» و مکررّ می کرد این را[2].
خطیب بغدادی که از اعاظم اهل سنّت و موثّقین از مورّخین و قدمای ایشانست، گفته که: موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ را عبد الصالح می گفتند، از شدّت عبادت و کوشش و اجتهادش، و گفته: روایت شده است که آن حضرت داخل مسجد پیغمبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ شد و به سجده رفت. در اوّل شب، شنیدندکه پیوسته می گوید:«عظم الذّنب من عبدک فلیحسن العفو من عندک»، یعنی: گناه بنده تو بزرگ است، پس بخشش از جانب تو نیکو است. و این را مکرّر گفت تا داخل صبح شد[3].
و در خبری که از مأمون نقل شده در ورود حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ بر هارون الرّشید، مأمون گفته:«اذ دخل شیخ مسخد قد نهکته(خ ل) العبادة، کانّه شن بال قد کلم السّجود وجهه و انفه»، یعنی: وارد شد بر پدرم پیرمردی که صورتش از بیداری شب و عبادت زرد ورم دار شده بود، و عبادت او را رنجور و لاغر کرده بود به حدّی که مانند مشک پوسیده شده بود، و کثرت سجده صورت و بینی او را مجروح کرده بود، و در صلوات بر آن حضرت در وصف آن جناب گفته شده:«حلیف السّجدة الطّویلة و الدّموع الغزیرة[4].».
تأثیر سجده امام هفتم ـ علیه السّلام ـ :
روایت شده که هارون الرشید فرستاد به نزد حضرت موسی بن جعفر ـ علیه السّلام ـ در وقتی که در حبس بود، کنیزی عاقله و صاحب جمال را که آن جناب را خدمت کند در زندان، و ظاهراً نظرش در این کار آن بود که شاید حضرت به سوی او میل نماید، و قدر او در نظر مردم کم شود، یا آن که برای تضییع آن جناب بهانه بدست آورد، و خادمی فرستاد تفحّص از حال او نماید، خادم دید که کنیز را که پیوسته برای خدا در سجده است، و سر بر نمی دارد، و می گوید:«قدّوس قدّوس، سبحانک سبحانک»، پس بردند او را به نزد هارون، دیدند از خوف خدا می لرزد، و چشم به آسمان دوخته، و مشغول گشت به نماز، از او پرسیدند، این چه حالتی است که پیدا کرده ای گفت: عبد صالح را دیدم که چنین بود، و پیوسته آن کنیز به همین حال بود تا وفات کرد، و ابن شهر آشوب این روایت را مفصّل نقل کرده، و علّامه مجلسی ـ رحمة الله علیه ـ آن را در جلاء العیون نوشته[5].
پی نوشت ها:
[1] . منتهی الآمال/ ج 2/ باب نهم/ فصل دوم/ 122 و 123.
[2] . منتهی الآمال/ ج 2/ باب نهم/ فصل دوم/ 123.
[3] . عوالم/ ج 21/ 186.
[4] . منتهی الآمال/ ج 2/ باب نهم/ فصل دوم/ 123.
[5] . منتهی الآمال/ ج 2/ باب نهم/ فصل دوم/ ص 124
منبع:سایت اندیشه قم
قسمت اول : راههاى تقویت ارتباط با خدا:
قال الصادق علیه السلام
«یا ابن جندب قال اللّه جل و عزّ فى بعض ما اوحى: انما اقبل لصلاة ممّن یتواضع لعظمتى و یکف نفسه عن الشهوات من اجلى و یقطع نهاره بذکرى و لایتعظم على خلقى و یطعم الجائع و یکسو العارى و یرحم المصاب و یؤوى الغریب فذلک یشرق نوره مثل الشمس اجعل له فى الظلمة نورا و فى الجهالة حلما اکلأه بعزتى و استحفظه ملائکتى یدعونى فالبّیه و یسألنى فاعطیه فمثل ذلک العبد عندی کمثل جنّات الفردوس لا یسبق اثمارها و لاتتغیر عن حالها.»
ای جندب خداوند فرمود نماز کسی را می پذیرم که در پیشگاه عظمت من خشوع کرده و خویش را از شهوات بخاطر من باز دارد و روزش را با یاد من سر کند و بر مخلوقات من تکبر نورزد و گرسنگان را سیر و برهنگان را بپوشاند و بر گرفتاران لطف نماید و آوارگان را پناه دهد. برای چنین آدمی نوری در تاریکیها و بردباری در نادانیها قرار می دهم و با عزت خود دربرش می گیرم و فرشتگانم او را حفاظت می کنند و اگر مرا خواند اجابتش می کنم و اگر چیزی بخواهد می دهم و چنین بنده ای نزد من بسان باغهای بهشت است که حالشان هیچگاه دگرگون نمی شود.
انسان براى پیمودن را صحیح تکامل و سعادت باید از یکسو، رابطه خود را با خدا و از سوى دیگر، با خلق خدا تقویت نماید. بهترین راه تقویت رابطه با خدا، نماز است. البته، مسأله عمل به تکالیف دینى و از جمله اقامه نماز و پرداخت زکات، بحثى است و رسیدن به مراتب عالى کمال بحثى دیگر. نماز و زکات یک ظاهر و مرتبهاى دارد که انجام آن موجب اسقاط تکلیف مىشود؛ یعنى انسان با عمل به آن از عذاب الهى نجات مىیابد. اما این بدان معنا نیست که لزوما موجب سعادت اخروى گردد. رسیدن به مقام قرب الهى از طریق گزاردن نماز، مستلزم رعایت نکات خاصى است که با صِرف عمل به تکلیف، آن هم از روى عدم توجه به مفاهیم بلند آن، محقق نمىگردد.
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید :
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) با گروهى در مسجد نشسته بودند ، مردى وارد مسجد شد و رکوع و سجود نمازش را ناتمام بجاى آورد ، به نحوى که وضع رکوع و سجودش نماز را از حیثیّت نماز مى انداخت . رسول خدا فرمود : نوک زد مانند نوک زدن کلاغ ( کنایه از اینکه نمازش را عجیب با عجله خواند آن چنان که گویى نماز بنود ) ، چنان که مرد با چنین نمازى بمیرد با دین من نمرده است
امام باقر (علیه السلام) مى فرماید :
نمازت را سبک مشمار ، به حقیقت که رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به وقت مرگش فرمود : هرکس نماز را سبک انگارد از من نیست ، هر کس شراب بنوشد از من نیست ، و الله قسم کنار کوثر بر من وارد نمى شود .
سید الساجدین(ع) میفرمایند: حق نماز این است که بدانى نماز، درآمدن به پیشگاه معبود یگانه است و تو در نماز پیش روى او ایستادهاى! پس آنگاه که بر این حقیقت آگاه شدی، سزاوار آنى که در نماز ایستى.
هیچ وسیلهای مستحکمتر و دائمىتر از نماز براى ارتباط میان انسان با خدا نیست، خداوند در قرآن میفرماید: برای یاد من و ذکر من نماز بپادارید، «اقم الصلوة لذکری»، ناآشناترین انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مىکنند و برجستهترین اولیاى خدا نیز بهشت خلوت انس خود با محبوب را در نماز مى جویند.
مرغ مألوف که با خانه خدا انس گرفت/ گر به سنگش بزنی جای دگر می نرود (سعدی)
عیبیاب نماز
جایگاه و اهمیت نماز، شرایط، آثار و کارکردهای آن بر همگان واضح است و هر کس بنا بر اعتقادات و باورهای خود به گونهای با نماز ارتباط برقرار میسازد و این واجب الهی را اقامه میکند، اما اینکه چگونه میتوان با نماز انس گرفت و با اشتیاق و علاقه وافر آن را اقامه کرد، پرسشی است که برای بسیاری از نمازگزاران نیز لاینحل مانده است؛ زیرا با وجود جایگاه والا و توصیفهای بلندی که پیرامون نماز در آموزههای دینی ارائه شده است، اقامه این فریضه چه بسا به صورت تکراری و کلیشهای در آمده و آنگونه که بایسته و شایسته مقام آن است، به قداست و اهمیت آن توجه نمیشود.
* تقویت خداباوری و دلدادگی
همه ما آفریده خدا هستیم و بنده او، خدایی که تار و پود وجود ما را با لطف و عنایت خود به هم پیوند زده و بند بند وجودمان را با کرَم خویش آراسته است، خدایی که برای زندگی بهتر بندگان خود عجایب و شگفتیهای فراوانی در زمین و آسمان تعبیه کرده که با مرور زمان، یافتههای دانشمندان، عظمت خالق و عجز و کوچکی انسان را بیش از پیش نمایان میسازد.
نیز شگفتیهایی که در بدن و خلقت خاکی انسان تعبیه شده که اگر بشر دو پا بخواهد نسخهای مشابه آن بسازد، نیازمند تجهیزات و فضایی گسترده و با صرف هزینههای هنگفتی است که به فرض موفقیت، قطعاً بسیاری از کارکردها و مؤلفههای آن نسخه اصلی را نیز دارا نخواهد بود، شگفتیهایی که در زمین و آسمان و دریا و خشکی حیرت و تعجب همگان را برانگیخته است.
وقتی انسان به این عظمتها بنگرد، به حقارت و ناچیزی خود بیشتر واقف شده، از اینکه خدای بزرگ با تمام عظمت و قدرت و شوکت خود، به او فرصت زندگی و انتخاب و شناخت داده است، جبهه شکر میساید و محبت و دوستی او را به دل خواهد گرفت و عاشق او خواهد شد.
این دلدادگی و عشق و محبت، زمانی بیشتر رخ خواهد داد که بداند خدای قادر متعال با تمام بزرگی و عظمتش، بیشتر از هر کس و هر چیزی به انسان نزدیک بوده و به او عشق میورزد و منتظر مراجعه انسان و مشتاق شنیدن صدای اوست، چه افتخاری از این بالاتر که خدای مهربان، از میان تمام مخلوقات خود، انسان را برای همنشینی و هم سخنی با خود برگزیده است و فرصت و رخصت خلوت کردن و خواندن او را در هر زمان و مکانی را به او داده است.
خالق با عظمتی که منتظر انسان است و مشتاق شنیدن صدای مناجات او، مگر نه این است که هر عاشقی از خلوت با معشوق و سخن گفتن با او لذت میبرد؟ پس ما چگونه عاشقی هستیم که حتی لحظات و دقایقی را برای معشوقش صرف نمیکند و در پیشگاهش به نماز نمیایستد؟
نمازی که محکمترین رشته الفت بین بندگان و خداست و تجلی بخش محبت و انس به خدای کریم و لحظههای عاشقی با معبود و محبوبی که همنشینی و قرابت با او با هیچ لذتی همسان نیست، به همین سبب است که سید ساجدان و زینت عابدان، میفرمایند: حق نماز این است که بدانى نماز، در آمدن به پیشگاه معبود یگانه است و تو در نماز پیش روى او ایستادهاى، پس آنگاه که بر این حقیقت آگاه شدی، سزاوار آنى که در نماز ایستى، ایستادن کسى که خواهنده و ترسنده، بیمناک و امیدوار و مستمند و زارى کننده است و خداى را بزرگ مىدارد.
و چه دردناک و تلخ است، وقتی خدایی با آن همه عظمت به سوی ما میآید و مشتاق دیدار و حضور ما بوده، ولی ما از او فاصله میگیریم، چه زیبا میفرماید امام سجاد(ع): «یَا رَبِّ إِنَّکَ تَدْعُونِی فَأُوَلِّی عَنْکَ وَ تَتَحَبَّبُ إِلَیَّ فَأَتَبَغَّضُ إِلَیْکَ وَ تَتَوَدَّدُ إِلَیَّ فَلا أَقْبَلُ مِنْکَ کَأَنَّ لِیَ التَّطَوُّلَ عَلَیْکَ...»؛ ای پروردگارم تو مرا میخوانی ولی من از تو رو میگردانم و تو با من دوستی میکنی ولی من با تو دشمنی میکنم و تو به من محبت کنی و من نمیپذیرم، گویا من منتی بر تو دارم.
بنابراین یکی از بهترین راهکارهای انس با نماز، شناخت خالق و آشنایی با الطاف و مراحم کریمانه اوست که هر لحظه به سوی انسان روان میسازد و زندگی انسان را در سایه مهر و محبت خود هدایت میکند.
فصل اول: امام حسین ع و نماز قبل از قیام حضرت (ع)
أ) تعلیم وضو به پیرمرد
عُیُونُ الْمَحَاسِنِ عَنِ الرُّویَانِیِّ: "أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ مَرَّا عَلَی شَیْخٍ یَتَوَضَّأُ وَ لا یُحْسِنُ فَأَخَذَا فِی التَّنَازُعِ یَقُول:ُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا أَنْتَ لا تُحْسِنُ الْوُضُوءَ فَقَالا: أَیُّهَا الشَّیْخُ کُنْ حَکَماً بَیْنَنَا یَتَوَضَّأُ کُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا فَتَوَضَّئَا ثُمَّ قَالا: أَیُّنَا یُحْسِنُ قَالَ: کِلاکُمَا تُحْسِنَانِ الْوُضُوءَ وَ لَکِنَّ هَذَا الشَّیْخَ الْجَاهِلَ هُوَ الَّذِی لَمْ یَکُنْ یُحْسِنُ وَ قَدْ تَعَلَّمَ الانَ مِنْکُمَا وَ تَابَ عَلَی یَدَیْکُمَا بِبَرَکَتِکُمَا وَ شَفَقَتِکُمَا عَلَی أُمَّةِ جَدِّکُمَا"[المناقب، ج3، ص400].
ب) درخواست دعا در نماز شب از خواهر
حضرت به خواهرش فرمود:لاتنسنی فی صلوة اللّیل [هزار و یک نکته از زینب بنت أمیرالمؤمنین (علیهما السّلام).
ت) هدیه به خاطر آموزش نماز
مُحَمَّدُ بْنُ شَهْرَآشُوبَ فِی الْمَنَاقِبِ، مُرْسَلًا أَنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیَّ عَلَّمَ وَلَدَ الْحُسَیْنِ ع الْحَمْدَ فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَى أَبِیهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِینَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّةٍ وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ ع وَ أَیْنَ یَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ یَعْنِی تَعْلِیمَه مستدرکالوسائل ج : 4 ص : 247
وَ قِیلَ إِنَّ عَبْدَ الرَّحْمَنِ السُّلَمِیَّ عَلَّمَ وَلَدَ الْحُسَیْنِ ع الْحَمْدَ- فَلَمَّا قَرَأَهَا عَلَى أَبِیهِ أَعْطَاهُ أَلْفَ دِینَارٍ وَ أَلْفَ حُلَّةٍ- وَ حَشَا فَاهُ دُرّاً فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ- وَ أَیْنَ یَقَعُ هَذَا مِنْ عَطَائِهِ یَعْنِی تَعْلِیمَهُ وَ أَنْشَدَ الْحُسَیْنُ ع-
ِذَا جَادَتِ الدُّنْیَا عَلَیْکَ فَجُدْ بِهَا- عَلَى النَّاسِ طُرّاً قَبْلَ أَنْ تَتَفَلَّتْ-
فَلَا الْجُودُ یُفْنِیهَا إِذَا هِیَ أَقْبَلَتْ- وَ لَا الْبُخْلُ یُبْقِیهَا إِذَا مَا تَوَلَّت
بحار الأنوار، ج44، ص: 191
امام حسین(ع)به معلمی که سوره حمد به فرزندش یاد داد هدایای بسیاری داد که مورد اعتراض واقع شد، ولی امام(ع)میفرمود: سوره حمد کجا و این هدایا کجا؟
ث) وضوی خاضعانه امام حسین (ع)
کان الحسین بن علی علیه السلام اذا توضا تغیر لونه وارتعدت مفاصله فقیل له فی ذلک فقال: حق لمن وقف بین یدی الملک الجبار ان یصفر لونه و ترتعد مفاصله؛
امام حسین علیه السلام وقتی وضو می گرفت رنگش پریده و پاهایش می لرزید.
علت این کار را پرسیدند فرمود: سزاوار است برای کسی که در مقابل خدای با جبروت ایستاده رنگش زرد شود و پاهایش بلرزد.
لا یامن یوم القیامه لا من خاف الله فی الدنیا .
در روز قیامت تنها کسی امنیت خواهند داشت که در دنیا از پروردگار خویش پروا داشته باشند.
ج) نماز نافله امام حسین ع
استحباب هزار رکعت نماز در شب و روز
امام سجّاد علیه السلام نقل فرمود که حضرت اباعبدالله علیه السلام همانند پدرش حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در شب و روز هزار رکعت نماز میخواند.
امام حسین علیه السلام به عبادت بسیار علاقه مند بودند، به طور مثال شخصی خطاب به حضرت سجاد علیه السلام عرض کرد، یا بن رسول الله! چرا پدرت امام حسین علیه السلام کم اولاد است؟ حضرت فرمودند: تعجب می کنم که من چگونه متولد شده ام؛زیرا پدرم امام حسین علیه السلام در هر شب و روزی هزار رکعت نماز به جای می آورد.
ح) حضور قلب در نماز
امام حسین علیه السلام در مسجد مدینه نماز میخواند و مردم از پیش روی او رفت و آمد میکردند، (چون برخی پس از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم این مسئله را مطرح کردند که عبور از جلوی نمازگذار حرام است و باعث باطل شدن نماز میگردد و اجازه دادند که نمازگذار با دست یا با عصا مانع عبور مردم شوند، در حالیکه در سنّت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم چنین دستوری وجود ندارد.)
وقتی نماز امام تمام شد به او اعتراض کردند چرا مانع عبور مردم نشدی؟.
قال الامام الحسین علیه السلام: وَیْحَکَ إنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ أَقْرَبُ إِلیَّ مِنْ أَنْ یَخْطُرَ فیما بَیْنی وَ بَیْنَهُ أَحَدٌ.
امام حسین علیه السلام فرمود: (وای برتو همانا خداوند عزیزو بزرگ نزدیکتر از آن است که کسی بین من و او قرار گیرد).
خ) رکوع و سجده طولانی
حضرت مهدی عج فرمود: جدم حسین علیه السلام رکوع و سجودش طولانی بود.
فصل دوم: سخنان امام حسین ع درباره نماز
أ) علاقه به نماز و نیایش
حضرت اباعبدالله علیه السلام به برادر فرمود:
اِرْجَعْ اِلَیْهِمْ فَاِن اِسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلی غَدْوَةٍ وَتَدْفَعَهُمْ عَنَّا الْعَشِیَّةَ، لَعَلَّنا نُصَلّی لِرَبِّنا اللَّیْلَةَ وَنَدْعُوهُ وَنَسْتَغْفِرُهُ، فَهُوَ یَعْلَمُ أَنّی کُنْتُ اُحِبُّ الصَّلاةَ لَهُ وَتِلاوَةَ کِتابِهِ وَکَثْرَةَ الدُّعاءِ وَالْاِسْتِغْفارِ.
1- فواید مسجد در کلام امام حسن علیه السلام :
مَنْ اَدامَ الْاِخْتِلافَ اِلَى الْمَسجِدِ اَصابَ اِحْدى ثَمانٍ: آیَةً مُحْکَمَةً وَ اَخاً مُسْتَفاداً وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفاً وَ رَحْمَةً مُنتَظِرةً وَ کَلِمَةً تَدُلُّهُ عَلَى الْهُدى اَوْ تَرُدُّهُ عَنْ رَدِىٍّ وَ تَرَکَ الذُّنُوبَ حَیاءً اَوْخَشْیَةً؛(1)
امام حسن (ع) فرمود: کسى که رفت و آمد به مسجد دارد، یکى از این هشت فایده به او می رسد:
1- آموختن آیه و دلیلی روشن.
2- یافتن دوست و رفیقی مفید.
3- فراگیرى علم و دانشی جدید.
4- برخوردارى از رحمتى که انتظار داشت.
5- دریافت سخنى که راهنماى او باشد.
6- دانستن کلامی که او را از انحراف دور سازد.
7- ترک کردن گناهان به خاطر حیا.
8- دوری از گناهان به خاطر ترس از خدا.
2- عبادت حضرت زهرا سلام الله علیه از زبان امام حسن مجتبی علیه السلام
ما کانَ فىِ الُّدنْیا اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَةِ - عَلْیَها السَّلامُ - کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَتَوَرَّمَ قَدَماها؛(2)
امام حسن (ع) فرمود: در دنیا کسى عابدتر از حضرت فاطمه(ع) نبود. آن قدر به عبادت مى ایستاد تا پاهایش متوّرم مى شد.
ما کانَ اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَةَ الزَّهْراء - سَلامُ اللَّه عَلَیْها - کانَتْ تَقُومُ حَتّى تَتَوَرَّمَ قَدَماها؛(3)
امام حسن (ع) فرمود: کسی عابدتر از فاطمه زهرا (س) نبوده است، آن قدر به نماز مى ایستاد که پاهایش متورّم مى شد.
3- سفارش خانواده به نماز در کلام امام حسن مجتبی علیه السلام؛
رَحِمَ اللَّهُ اِمْرَءً وَعَظَ نَفْسَهُ وَ وَعَظَ اَخاهُ وَ اَهْلَ بَیْتِهِ فَقالَ: «یا اَهْلاهُ! صَلاتُکُم صَلاتُکُم، زَکاتُکُم زَکاتُکُم، مِسْکینُکُمْ مِسْکینُکُم، جیرانُکُمْ جیرانُکُم» لَعَلَّ اللَّهَ تَعالى یَرْحَمُهُ فَیَجْمَعَ لَهُ اَهْلَهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ، فَاِنَّ اللَّهَ تَعالى اَثْنى عَلَى نَبِىٍّ مِنْ اَنْبِیائِهِ فَقالَ: «وَکانَ یَأْمُرُ اَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَالزَّکاةِ وَکانَ عِنْدَ رَبّهِ مَرْضِیّاً»؛ [4]
امام حسن (ع) فرمود: رحمت خداوند بر مردى که خود و برادران و خانوادهاش را موعظه و سفارش کند و بگوید: اى دوستان و خانوادهام! نمازتان، نمازتان، زکاتتان، زکاتتان، نیازمندان، نیازمندان، همسایههاى شما، همسایههاى شما (که باید حقوقشان را مراعات کنید)» که در روز قیامت لطف و عنایت خداوند شامل حال او شده و همراه خانواداش قرار دهد. همانا خداوند پیامبری ازپیامبرانش را چنین ستایش کرده است: «او خانوادهاش را به نماز و زکات امر مى کرد و مورد رضاى خدا بود».
4- مقدم کردن همسایه در دعا
رَأَیْتُ أُمِّى فَاطِمَةَ ع قَامَتْ فِى مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ جُمُعَتِهَا فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى اتَّضَحَ عَمُودُ الصُّبْحِ وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ تُسَمِّیهِمْ وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ وَ لَا تَدْعُو لِنَفْسِهَا بِشَىْءٍ فَقُلْتُ لَهَا: یَا أُمَّاهْ لِمَ لَا تَدْعُوِنَّ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعُوِنَّ لِغَیْرِکِ؟ فَقَالَتْ: یَا بُنَىَّ الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ؛[5]
امام حسن (ع) فرمود: در شب جمعه ای مادرم فاطمه(ع) را دیدم که در محراب عبادتش ایستاده و تا سپیده صبح پیوسته در رکوع و سجود بود و مى شنیدم که به مردان و زنان با ایمان دعا مى کرد و یکی یکی نام میبرد و بسیار دعا مىکرد، ولى براى خود هیچ دعایى نکرد.
گفتم: مادر جان! چرا همان طور که براى دیگران دعا مى کنى، براى خود دعا نمىنمایى. مادرم فرمود: فرزندم! اوّل همسایه، سپس اهل خانه.
5- تزکیه در پرتو عبادت
اِنَّ مَنْ طَلَبَ الْعِبادَةَ تَزَکّى لَها وَ اِذا اَضَرَّتِ النَّوافِلُ بالْفَرِیضَةِ فَارْفَضُوها؛(6)
امام حسن (ع) فرمود: هر کس خواهان عبادت خداوند است، دل را براى آن پاک مى کند، و هنگامی که نمازهاى مستحبى باعث ضرر به نمازهاى واجب شد، باید آن را ترک کنید.
پی نوشته ها :
[1] تحفول العقول ، ص، 258
[2] بحار الانوار ،ج43 ص،61
[3] بحار الانوار ،ج43 ص،75
[4] مجموعه ورام،ج2،ص212
[5] علل الشرایع ،ج1،ص173
[6] تحفول العقول ، ص،276
جابر بن عبدالله انصارى گوید:
روزى به همراه مولاى متّقیان، امام على علیه السلام بودم، شخصى را دیدیم که مشغول نماز است، حضرت به او خطاب کرد و فرمود: آیا معنا و مفهوم نماز را مىدانى که چگونه و براى چه مىباشد؟
اظهار داشت: آیا براى نماز مفهومى غیر از عبادت هم هست؟
حضرت فرمود: آرى، به حقّ آن کسى که محمّد صلّى الله علیه و آله را به نبوّت مبعوث گردانید، نماز داراى تأویل و مفهومى است که تمام معناى عبودیّت در آن خواهد بود.
آن شخص عرض کرد: پس مرا تعلیم فرما.
امام فرمود: معنا و مفهوم اولین تکبیر آن است که خداوند، سبحان و منزّه است از این که داراى قیام و قعود باشد.
دومین تکبیر یعنى؛ خداوند موصوف به حرکت و سکون نمىباشد.
سومین تکبیر یعنى؛ نمىتوان خداوند را به جسمى تشبیه کرد.
چهارمین تکبیر یعنى؛ چیزى بر خداوند عارض نمىشود.
پنجمین تکبیر مفهومش آن است که خداوند، نه محلّ خاصى دارد و نه چیزى در او حلول مىکند.
ششمین تکبیر معنایش این است که زوال و انتقال و نیز تغییر و تحوّل براى خداوند مفهومى ندارد.
و هفتمین تکبیر یعنى؛ بدان که خداوند سبحان همچون دیگر اجسام، داراى أبعاد و جوارح نیست.
سپس در ادامه فرمایش خود فرمود:
معناى رکوع آن است که مىگویى: خداوندا! من به تو ایمان آوردهام و از آن دست بر نمىدارم، گرچه گردنم زده شود.
و چون سر از رکوع بر مىدارى و مىگوئى: «سَمِعَ اللهُ لِمَنْ حَمِدَهُ الحَمْدلله ربّ العالمین» یعنى؛ خداوندا! تو مرا از عدم به وجود آوردهاى و من چیزى نبوده و نیستم، پس هستى مطلق تویى.
و هنگامى که سر بر سجده فرود آورى، گویى: خداوندا! مرا از خاک آفریدهاى؛ و سر بلند کردن از سجده یعنى؛ مرا از خاک خارج گرداندهاى.
و همین که دومین بار سر بر سجده گذارى یعنى؛ خداوندا! تو مرا در درون خاک بر مىگردانى؛
و چون سر بلند کنى گویى: و مرا از درون همین خاک در روز قیامت براى بررسى اعمال خارج مىگردانى.
و مفهوم تشهّد، تجدید عهد و میثاق و اعتقاد به وحدانیّت خداوند؛ و نیز شهادت بر نبوّت حضرت رسول و ولایت اهلبیت او علیهم صلوات الله مىباشد.
و معناى سلام، ترحّم و سلامتى از طرف خداوند بر بنده نمازگزار است، که در واقع ایمنى از عذاب قیامت باشد.
منبع:
مستدرک الوسائل، ج 4، ص 105، ح 5/ بحار الانوار:، ج 84، ص 253، ح 38.
وصف نماز را باید از کسی شنید که خود به راستی اقامه کننده آن بود . کسی که نماز با تک تک سلولهای مبارکش عجین شده و آن را با تمام وجود برپا می نمود .
ذره ذره خاک مدینه ، مکه ، کوفه هر جایی که ایشان قدم نهاده است ، گواه راز و نیازها و نمازهای حقیقی آن بزرگوار است . هنوز پژواک نوای دلنشین مناجات امام علی (ع) در جان هستی طنین انداز است . پس گوش جان به فرموده های آن امام همام می سپاریم ، تا آداب قیام به نماز را که ستون دین است ، فرا گرفته و عامل به آن باشیم .
"اهمیت و فضیلت نماز "
- شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم ، زیرا نماز برترین عمل و ستون و اساس دین شما است .
- وقتی که بنده ای سجده می کند ، ابلیس فریاد می زند : وای بر من! او اطاعت کرد ، ولی من معصیت کردم ، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم.
- گناهی که پس از آن مهلت یافتم تا دو رکعت نماز گزارم و از خدا اصلاح آن گناه را بخواهم ، مرا اندوهگین نکرد.
- نماز ستون دین است و اولین عمل انسان است که خدا بدان نظر می کند، اگر صحیح بود ، به سایر اعمال نیز نظر می فرماید و اگر صحیح نباشد در هیچ عمل دیگر نمی نگرد و کسی که تارک نماز باشد بهره ای از اسلام ندارد .
" نماز امام علی (ع)"
- بار خدایا! من نخستین کسی هستم که به حق رسیدم ، آن را شنیدم و پذیرفتم . هیچ کس مگر رسول خدا (ص) در نماز بر من پیشی نگرفت.
- بار خدایا! این نماز را که در پیشگاه تو به جای آوردم ، نه به جهت نیازی است که به آن داری و نه به خاطر میل و رغبتی است که در آن داری ، بلکه برای بزرگداشت و پذیرش فرمان تو است که مرا به انجام آن فرمان داده ای . خدایا! اگر در نماز من عیبی است ، یا رکوع و سجود آن ناقص است ، مرا باز خواست مکن و با پذیرش و آمرزش خود ، بر من تفضل و عنایت فرما.
- چون وقت نماز فرا می رسید ، علی (ع ) بر خود می لرزید. به او می گفتند : یا امیر المؤمنین ! ترا چه شده است ؟ می فرمود: وقت ادای امانتی رسیده است که خداوند آن را بر آسمان ها ، زمین و کوه ها عرضه کرد ، آنها از قبول آن ابا کردند و از آن بیمناک شدند .
- امیر المؤمنین (ع) رکوع نماز را آن قدر طولانی می کرد که عرق از ساق پای وی جاری و زیر قدم های مبارکش تر میشد .
- هنگامی که برای حضرت علی (ع) مشکلی پیش می آمد ، به نماز پناه می برد و آیه « واستعینوا بالصبر و الصلوة » ( از صبر و نماز یاری جویید) را تلاوت می کرد .