-علت تشریع نماز، توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است
آنان که ز راز عاشقی آگاهند
همواره مقیم این در و درگاهند
گنجینهی جاودانهی توحیدند
آیینهی «لا اله الا للهند»
ای ملک وجود از وجودت موجود!
ای اصل حیات و، اصل هر بود و نبود
هستی و همیشه جاودان خواهی بود
ای آیهی بخشش! ای خداوند ودود!
من عاشق دلسوخته، تو محرم راز
آرم به در دولت تو روی نیاز
از دامن شب اگر نمیدارم دست
بر بوی وصال توست، ای بندهنواز!
-نماز، مبارزه با شرک و بتپرستی است
فریاد رهایی است، فریاد نماز
سبز است تمام باور از یاد نماز
راهیست به خلوتگه اسرار خدا
گلهای ستارهی سحرزاد نماز
-هدف نماز این است که انسان همواره هشیار و متذکر باشد.
ز اسرار خدا، کسی خبردار شود
کز عطر خوش نماز، سرشار شود
یعنی که: ز خواب غفلت و بیخبری
با ذکر خدای خویش، بیدار شود
خوب است دری به سوی او باز کنیم
دل را نفسی به نور دمساز کنیم
هنگامهی راز عاشقان است. بیا
تا با پر و بال عشق، پرواز کنیم
-نماز، اعتراف به گناهان و تقاضای بخشش از معاصی گذشته است
هنگامهی هر بلا، ترا میخوانم
با زمزمهی دعا، ترا میخوانم
اینجا منم و دست نیازی همه عمر
هر لحظه ترا، ترا، ترا میخوانم
ای آن که ز راز دل من آگاهی!
با دلشدگان آشنا، همراهی
ای راه گشاینده و ای بندهنواز!
بگذار به پیش پای من هم راهی
-فلسفهی نماز این است که گرد و غبار فراموشکاری بر دل ننشیند
آوای دل عاشق آگاه، نماز
راهی به در خانهی الله، نماز
خواهی که به سر منزل مقصود رسی
خورشید درخشندهی این راه، نماز
تا با تو و با آینهها دمسازم
با یاد تو و خیال تو، همرازم
در کار تو غرقم آن چنانی که مپرس
حتی نفسی به خود نمیپردازم
آیینهی حقنما، نماز است، نماز
فرمان خدای ما، نماز است، نماز
امید که ره به سوی مقصود بریم
تا رهبر و رهنما، نماز است، نماز