پیش از آنکه به ترجمه ذکر رکوع و سجود بپردازیم، جملاتی را که در رکعتهای سوم و چهارم نماز، در حال ایستاده باید تکرار کرد توضیح میدهیم.این جملات، چهار«ذکر»اند و گویای چهار حقیقت درباره خداوند:
سبحان الله-پاک و منزه استخدا،
و الحمد لله-و ستایش و سپاس مخصوص خداست،
و لا اله الا الله-و معبودی بجز خدا نیست،
و الله اکبر-و خدا بزرگترین است.
دانستن این چهار خصوصیت در شکل گرفتن یک تلقی درست و کامل از توحید دارای تاثیری عمیق است.زیرا هر یک از این چهار خصوصیتیک بدنه و یک نما از عقیده توحید را نشان میدهد.
تکرار این جملات فقط بدان خاطر نیست که بر معرفت ذهنی انسان و آگاهی و اطلاع او افزوده شود بلکه دانستن صفات و خصوصیات خدا و تکرار ذکر خدا، بزرگترین فایدهاش باید این باشد که در انسان حرکتی و مسئولیتی پدید آورد و وظیفه و تکلیفی فراخور آن حقیقتی که بدان معرفتیافته بر دوش او بگذارد.
به طور کلی عقاید اسلامی باید در خارج از ذهن و در صحنه زندگی منشا عمل و حرکتباشند، زیرا این عقاید صرفا از جنبه ذهنی و مجردشان نیست که دارای اعتبارند بلکه بیشتر به این دلیل که ناظر به زندگی انسانها و نقشبند زندگی و عمل فرد و جامعهاند، در اسلام معتبر شناخته میشوند.درست است که هر عقیده اسلامی در معنا شناختیک واقعیت است ولی تنها آن عقایدی در اسلام حتمی و لازم الاعتقاد شمرده شدهاند که در صورت قبول و گرویدن بدان تعهدی برای انسان به وجود آید و وظیفه و تکلیفی جدید بر دوش او نهاده شود.
پس از پایان این نیایش آموزنده و پر محتوا، نمازگزار باید یک سوره کامل از قرآن را تلاوت کند.
این کار، بخشی از قرآن را که وی آزادانه و به دلخواه انتخاب کرده، در یاد او زنده میکند، یعنی فصل دیگری از معارف اسلامی را پیش روی او میگشاید.
فریضه تلاوت قرآن در نماز-چنانکه امام علی بن موسی علیه السلام در حدیثی به فضل بن شاذان فرموده است-قرآن را از متروک شدن و نافهمیده ماندن به در میآورد در خاطرهها و ذهنها حاضر میسازد. (1)
در این گفتار، ما به ترجمه سوره توحید-که به طور معمول در نمازها تلاوت میشود-بسنده میکنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم-به نام خدای رحمان و رحیم.
قل.بگو. (ای پیامبر) خود بدان و به دیگران نیز، همچون پیامی بایسته، برسان که:
هو الله احد-اوستخدای یکتا. (2)
مانند خدایانی که عقاید تحریف شده ادیان معرفی میکنند شریک و رقیب و هماورد ندارد. پس صحنه آفرینش میدان تنازع و پیکار خدایان نیست.بلکه همه سنتها و قوانین عالم ناشی از یک اراده و یک قدرت است و به همین دلیل است که در جهان آفرینش نظم و هماهنگی و یکنواختی برقرار است و قوانین و تحولات و حرکات طبیعی عالم همه به یک سو و در یک جهت در عمل و حرکتاند.و در این میان فقط انسان است که چون از«اراده»و«اختیار»و قدرت تصمیمگیری برخوردارش ساختهاند، میتواند از این نظم کلی سرپیچی نماید و چون سازی ناهماهنگ، نغمهای جدا بنوازد.و نیز میتواند یکسره بر طبق این قوانین، زندگی خود را بسازد.
الله الصمد-خدا از همه رو بینیاز است (از همه چیز و همه کس) .
یعنی خدایی که من در برابر او به کرنش و تعظیم و ستایش برخاستهام، همچون خدایان پنداری نیست که پدید آمدنش، ادامه حیاتش، و توان بودن و زیستنش به کمک و مراقبت و رعایت کسی نیازمند باشد.آن چنان خدایی شایسته تکریم و تعظیم انساننیست، زیرا که خود موجودی است در طراز انسان یا فروتر از آن.انسان، این موجود عظیم و ژرف، تعظیم و ستایش و عبودیتش فقط در برابر قدرتی میسزد که به هیچ وجودی و هیچ عنصری کمترین نیازی نداشته باشد و بودن و قدرتمند بودن و همیشه بودنش از ذات او مایه گرفته باشد.
لم یلد-نزاده و فرزند نیاورده است.
از نمازهای مستحب دیگر، نماز عید فطر و عید قربان است که دو رکعت است با 9 تکبیر و
قنوت (پنج تکبیر در رکعت اول و چهار تکبیر در رکعت دوّم پیش از رکوع، و خواندن دعا
پس از هر تکبیر در قنوت).
نماز عید فطر که در روز اول ماه شوال پس از یک ماه روزه رمضان برگزار میشود شکرانه
توفیق الهی است برای ادای آن فریضه و پاداشی برای مؤمنان روزه دار.
امام باقر علیه السلام به جابر فرمود:
در روز اوّل شوال، منادی آسمانی ندا میدهد: ای مؤمنان، بشتابید به سوی جایزههایتان.
ای جابر! جایزههای الهی مثل جوایز این سلاطین نیست. (148)
عید فطر، از اعیاد بزرگ اسلامی است و خواندن نماز در آن روز، تقویت پیوند انسان با
خدای خویش است و به عید هم رنگ و جلای الهی میدهد.
امام رضا علیه السلام فرمود:
روز عید فطر برای آن جهت قرار داده شده که مسلمانان گرد هم آیند و به بزرگداشت
خداوند و نعمتهایش بپردازند. روز عید است و اجتماع، روز زکات است. روز توجّه به
آفریدگار و نالیدن به درگاه او. (149)
حضرت علی علیه السلام فرمود:
ای مردم! عید فطر، روزی است که نیکوکاران پاداش میگیرند و بدکاران زیان میکنند،
شبیهترین روزها به قیامت است. با بیرون آمدنتان از خانهها به مصلّی، برانگیخته
شدن از قبر به صحرای محشر را به یاد آورید. و با ایستادن در مصلا، به یاد وقوف در
عرصه قیامت در پیشگاه خدا بیفتید و با بازگشت به خانههایتان، بازگشت به منازل خود
در بهشت و جهنم را به یاد آورید. (150)
حضور در جمع انبوه نمازگزاران عید فطر و قربان، پیوستن به دریای بیکران ملّت است و
نیایش جمعی به درگاه خداوند که بیشتر و سریعتر، لطف خود را شامل حال نمازگزاران
روزه دار میکند که یک ماه رمضان، در اطاعتِ امر او بودهاند.
حالت خاصی که در روز عید و هنگام نماز به مسلمانان دست میدهد، غیر از روحیه تعبّد
و خشوع و شکسته دلی و گرایش به توجّه و معنویات، روح اخوّت و صمیمیت را میان آنان
زندهتر میسازد و پیوندها را تقویت میکند.
در قنوت نماز عید، دعای «اللّهم اَهْلَ الْکِبْریاءِ وَالْعَظَمَةِ ...» خوانده میشود،
که ضمن ستایش خدا به صفاتی همچون عظمت و جلالت، آمرزندگی و بخشش و رحمت، خداوند را
به مقام پیامبر و دودمان پاکش سوگند میدهیم و بهترین خواستههای صالحان را از خدا
میخواهیم و از همه بدیها و شرور به او پناه میبریم.
سجدههای شکر و سجدههای همراه با «اَلْعَفو، اَلْعَفو» اوج این عبودیت و خشوع و
بندگی است.
گاهی عبادات اسلامی، غیر از جهات روحی و معنوی، آثار و جنبههای سیاسی و اجتماعی هم
دارد، به خصوص آنچه که به صورت آشکار و گروهی با آداب و ویژگیهای خاص اجرا میشود.
نماز جمعه، یکی از این آیینهای مقدس و با شکوه است که امّت نمازگزار، در کنار
برکات معنوی و ثواب عبادت، به آثار و نتایج اجتماعی آن نیز نایل میشود.
نماز جمعه، مظهر شکوه اسلام و عظمت مسلمین و وحدت بخشِ صفوف و خنثی کننده توطئهها
و تفرقهافکنیهاست.
نماز جمعه، دو رکعت است که همراه با دو خطبه از سوی امام جمعه به جای نماز ظهر روز
جمعه خوانده میشود. در خطبههایش، علاوه بر دعوت به تقوا و طرح مسائل اخلاقی و
سازنده که از واجبات خطبه است، طرح مشکلات مردم و مسائل اجتماعی مسلمانان و آگاهیهای
سیاسی و هشدار نسبت به خطرها و دشمنها و ... نیز ضروری است و همین محتوا، به نماز
جمعه تأثیر فراوان در زمینه روشنگری اندیشهها میدهد.
ضرورت شرکت مستمر در نماز جمعه، مورد تأکید اسلام است و اگر کسی بی دلیل و عذر در
جماعت مسلمانان و نماز جمعه آنها شرکت نکند، نشانه نوعی نفاق است.
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده است: هر کس سه جمعه پیاپی، بدون عذر و بیماری،
عمداً در نماز جمعه شرکت نکند بر دل او مُهری از نفاق زده میشود. (139)
نماز جمعه، حج مساکین است. (140) نماز جمعه «یاد خدا»ست و خداوند در قرآن میفرماید:
«یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَوةِ مِن یَوْمِ
الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْاْ إِلَی ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُواْ الْبَیْعَ...» (141) ای
مؤمنان! هرگاه به نماز روز جمعه فراخوانده میشوید، به سوی «یاد خدا» بشتابید و داد
و ستد را رها کنید.
روز جمعه، روز تعطیلی مسلمانان است تا در کنار نظافت و استراحت، به تقویت بُعد
معنوی و اجتماعی خود بپردازند.
دشمنان اسلام، که همواره در صدد تفرقه و تضعیف مسلماناناند، از برگزاری مراسم نماز
جمعه ناراحت میشوند و تلاش در شکستن این سدّ استوار ایمانی دارند.
امام خمینی قدس سره میفرمود: نمازهای جمعه را با شکوه بجا بیاورید، و نمازهای غیر
جمعه را هم، که شیطانها از نماز میترسند، از مسجد میترسند ... (142)
چون نماز، نشانهای از یک تجمع دینی و اقتدا به یک «پیشوا» است، پس باید خوبترین
انسانها و پاکترین افراد، به امامت جماعت بپردازند. امام جماعت باید کسی باشد که
به دیانت و تعهدش ایمان داشته باشیم.
افراد گنهکار و سفیه، نمیتوانند پیشنماز شوند.
در حدیث آمده است: «فَقَدِّمُوا اَفْضَلَکُم» (135) برترینهایتان را پیشنماز کنید.
امام باقر علیه السلام فرمود: امام جماعت باید از افراد اندیشمند و صاحب فکر باشد.
(136)
وقتی صفت عدالت وپاکی تعهّد، از شرایط امام جماعت باشد، روشن است که جامعه و جمع
اقتدا کننده را نیز در این مسیر حرکت میدهد و ملاکهای تقدّم در کارها و مسئولیتها،
همینها میشود.
عدالت، یک حالت درونی است که انسان را از ارتکاب گناهان کبیره، یا تکرار و اصرار بر
گناهان صغیره باز دارد.
از امام صادق علیه السلام پرسیدند: عادل کیست؟ فرمود: آن که چشمش را از نامحرم
بپوشاند، زبانش را از گناه، و دستش را زا ستم نگاه دارد. (137)
و رسول خدا فرموده است: کسی که با مردم در معامله و داد و ستد، ستم نکند و در گفت و
گوها دروغ نگوید و در وعدهها تخلّف نکند، او با مروّت و عدالت است. (138)
پس سعی کنیم نمازهایمان را به جماعت بخوانیم و از برکات تجمّعهای دینی و عبادی
غافل نشویم.
سنگر دشمن شکن و وحدت بخش «مساجد» را خالی نگذاریم و با بهانههای مختلف، خود را از
فیض جماعت، محروم نسازیم.
از نکات اساسی مربوط به نماز، برپایی آن به صورت جماعت است. نماز جماعت پاداش بسیار،
برکات فراوان و فواید فردی آثار اجتماعی بسیار دارد.
شکوه مسلمانان و موحّدان را میرساند. ذوب شدن «فرد» در «جمع» در یک عبادت توحیدی
است. مقدمه وحدت و عامل تقویت روح برادری است.
نماز جماعت، زمینه شناخت افراد و مشکلات و نیازهای آنان است. نماز جماعت، بهترین و
بیشترین و پاکترین و کم خرجترین اجتماعات دنیاست. خار چشم دشمنان اسلام است. عامل
نظم، وحدت صفوف، وقتشناسی و مبارزه با فردگرایی و خودخواهی است. موجب شسته شدن
کینهها و کدورتها و پیدایش روحیه اخوّت دینی است. مستحب است انسان صبر کند تا
نماز را به جماعت بخواند. نماز به جماعت، از نماز اوّل وقتِ فُرادی با فضلیتتر
است و پاداش جماعت، هر چند مختصر و کوتاه برگزار شود، از نماز فُرادی که طولانی
بخوانند بیشتر است. (131) در حدیث آمده است: هرگاه عدد نمازگزاران در جماعت، از ده
نفر بیشتر شود، پاداشی نصیب نمازگزاران میشود که قابل بیان و شماره نیست.
در نماز جماعت، باید فردی عادل و متّقی و شایسته، امام جماعت شود و دیگران به او
اقتدا کنند.
این شرط، هم ملاک بودن تقوا و عدالت را بیان میکند و هم تبعیت از پیشگامان در صلاح
و پاکی را میآموزد. تحقیر نماز جماعت، تحقیر خداست و تعظیم آن، بزرگداشت فرمان
پروردگار است.
آنکه برای شرکت در نماز جماعت، از خانه بیرون میرود، یا در مسجد به انتظار برپایی
نماز جماعت به سر میبرد، در طول این مدّت پاداش پرداختن به نماز را میگیرد. (132)
در نماز جماعت، جمعیّت هر چه بیشتر باشد، ثوابش افزونتر است. در حدیث آمده است: هر
که نماز جماعت را دوست بدارد، خدا هم او را دوست میدارد. (133)
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: صفهای جماعت، همچون صفوف فرشتگان در آسمان
چهارم است. (134)
سجده شکر نیز یکی از تعقیبات نماز است.
به شکرانه نعمتهای بی پایان و بی شمار خداوند، پس از نماز، سر بر خاک نهادن و نعمتهای
او را به یاد آوردن، و شکر گفتن و حمد کردن، اعمالی است که هم محبّت خدا را در دل
انسان میافزاید و هم انسان را نزد خدا محبوب و مقرّب میسازد و هم سبب افزایش نعمتها
میشود.
در روایات بسیاری روی این سجده، سفارش شده است. (128) حتّی اگر چیزی هم نگوییم، به
شکرانه نعمتها و سپاس از توفیق طاعت و بندگی، پیشانی و صورت بر زمین نهادن و حالت
سپاس گرفتن، شکر است. ولی بهتر است ذکرهایی چون شُکْراًلِلّه، یا حَمْداًلِلّه و ...
گفته شود.
در حدیث آمده است اگر انسان به طول یک نفس کشیدن مرتب بگوید: یا ربّ، یا ربّ ...
خداوند خطاب میکند:لَبَّیْکَ، ماحاجَتُکَ؟ حاجتت چیست تا برآورم؟ (129)
به تعبیر امام صادق علیه السلام سجده شکر بعد از نماز، دلیل کامل شدن نماز و خشنودی
خدا و خوشامدن و اعجاب فرشتگان است. خداوند از آنان میپرسد: پاداش این بنده شاکر
چیست؟ میگویند: رحمت تو، بهشت تو، حلّ مشکل او، ... خداوند میفرماید: همانگونه که
او از من تشکّر کرد، من هم از او سپاسگزارم. این جمله میفهماند که رضایت و سپاس
الهی از همه نعمتها برتر است. (130)
نماز که پایان یافت، باید نشست و دعا خواند و ذکر گفت و خدا را ستایش کرد و از او
حاجت خواست و حالت معنوی نماز و صورت زیبای عبادت و بندگی را، تا مدتی پس از اتمام
نماز، نگه داشت. استمرار بخشیدن به حالت نماز و خواندن دعاهای مستحب، «تعقیب» نماز
است.
تعقیبات، نوعی بدرقه نماز است. همانگونه که اذان و اقامه نوعی استقبال از نماز است.
مهمانی حق میزبان را ادا میکند که قبل از طعام وپس از آن نیز با صاحبخانه، گفت و
گو و احوالپرسی و حضور در محضر داشته باشد. و گرنه آنکه خود را به سر سفره برساند و
همین که خورد، فوراًو بی خداحافظی و بی تشکّر، برخاسته و میزبان را ترک کند، بی
ادبی کرده است.
نماز، فریضهای الهی است. ولی پیش از نماز، در مسجد و مصلاّ به انتظار آن نشستن،
اذان و اقامه گفتن، ذکرها و دعاهای مستحب پیش از نماز را خواندن، به استقبال نماز
رفتن است. و تعقیبات هم، بدرقه آن محسوب میشود. بی اعتنایی به تعقیبات، بی علاقگی
به نماز را میرساند.
در قرآن میخوانیم: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ وَإِلَی رَبِّکَ فَارْغَب» (122)
چون از کاری فارغ شدی، به کار دیگری خود را مشغول کن، و به سوی پروردگارت رغبتنما.
پس از پایانِ فریضه و نیایِش واجب، دعا و مناجات مستحب آغاز میشود.
امام صادق علیه السلام میفرماید: همین که از نماز واجب فارغ شدی، به دعا و تعقیب
نماز مشغول شو. دعای بعد از نمازِ صبح و ظهر و مغرب، مستجاب میشود. (123)
دعاهای و تعقیبهای مشترک و مخصوص هر نماز، در کتابهای دعا آمده است.
دست حاجت چو بری، نزد خداوندی بر
که کریم است و رحیم است و غفور است و ودود (112)
قنوت، دست نیاز بر آستان الهی بلند کردن است و خواستهها را بر شمردن، و این از
مستحبات اکید در نماز است.
معنای قنوت، اطاعت و دعا و توجّه و خشوع در نماز است. در قنوت میتوان هر دعایی را
خواند. قنوت طولانی، نزد خداوند مطلوب است.
از رسول خدا صلی الله علیه وآله روایت شده که: هر که در دنیا، صاحب قنوتهای طولانی
باشد، در روز دشوار قیامت و در پیشگاه عدل الهی، آسودهتر خواهد بود. (113)
بهترین نماز آنست که قنوت طولانی داشته باشد. آنان که به مقام خدا عارفترند و در
نمازشان، گفت و گویی عاشقانه با پروردگار دارند، دعاهای طولانی در قنوت نمازشان میخوانند،
آن گونهاند که درباره برخی علما نقل شده است.
این ذکر مقدّس و پرمعنی که در تمام عبادتها، نیایشها، سجدهها و رکوعها به چشم
میخورد و به کار میرود، حقیقتی را در بردارد که ریشه در همه عقاید و تفکرات صحیح
اسلامی دوانده است و زیر بنای ارتباط انسان با خدا و صفات کمال اوست.
توحید، بر اساس تسبیح خدا و منزّه دانستن او از شریک و شبیه است.
عدل بر مبنای تسبیح ومنزّه دانستن خدا از ستم و تبعیض و حقکشی است.
نبوّت و امامت نیز بر تسبیح استوار است. منزّه دانستن خداوند از اینکه بندگانش را
بی حجت و راهنما رها کند و پیکهایی برای ابلاغ راه هدایت نفرستد.
معاد نیز بر این پایه است. منزّه دانستن خداوند از اینکه پاداش نیکیها و کیفر بدیها
را به نحو کامل ندهد و زندگی بشر و آن همه مجاهدات رسولان الهی به بیهودگی و بی
ثمری بیانجامد، چرا که زندگی بی معاد پوچ است و بی هدف. سبحان اللّه، که خدا کار بی
هدف کند و فلسفه وجودی انسان را به محدوده موقّت دنیا محدود سازد!
عشق به خدا نیز با پایه تسبیح است. تا او را از هر عیب و نقصی دور و پاک ندانیم،
چگونه میتوانیم دل را خانه محبّت او سازیم؟
رضای انسان هم بر اساس تسبیح است. کسی میتواند از خدا راضی باشد که کارهای او را
حکیمانه بداند و بر امر و دین او خورده نگیرد و آن را عیبناک نداند.
طاعت و بندگی نیز بر این پایه استوار است. خضوع و خشوع، در برابر معبودی رواست که
کمال و علم و قدرت و جاودانگی داشته باشد و این همه در مفهوم تسبیح نهفته است.
توکّل و تقوا هم بر تسبیح خدا مبتنی است. تا خدا را تکیه گاهی مطمئن و مدبّری حکیم
و آفریدگاری توانا که قدرت مطلقه هستی به دست اوست ندانیم، چگونه میتوانیم بر او
توکّل کنیم و از او و حساب و عِقابش پروا داشته باشیم؟! تقوا هم وقتی است که انسان،
خدا را منزّه از غفلت و جهل و بی خبری و خواب بداند.
روح تعبّد و مغز عبادت، همان تسبیح است.
در میان فرمانهای عبادی که خدا به پیامبر عزیزش داده، بیش از همه، دستور به تسبیح
است. شانزدهمرتبه فرمانِ «سَبِّح» از سوی خدا، خطاب به پیامبر به اینکه: خدا را
تسبیح بگوی، پیش از طلوع خورشید و قبل از غروب آن، در ساعات شب و اوقاتِ روز، در
صبح و شام، و آنگاه که بر میخیزی ... (110)
از امام سجاد علیه السلام نقل شده است که: هرگاه بندهای بگوید «سبحان اللّه»، همه
فرشتگان بر او درود میفرستند. (111)
چه معامله پر برکتی! بی جهت نیست که اولیای خدا، همواره ذکر بر لب دارند و عشق در
دل، و زبانشان به نام و یاد خدای محبوب زمزمهگر است.
ما نیز همصدا با همه کاینات و فرشتگان، با توجّه و از اعماق جان، عاشقانه و عارفانه
میگوییم: ... «سبحان اللّه»!
سجود نیز همچون رکوع، از ارکان نماز است.
سجده، جز برای خداوند جایز نیست. اگر بندهای به امر خدا سجده بر کسی یا چیزی کرده،
(102) و اگر فرشتگان، سجده بر آدم کردند، (103) در واقع در برابر خداوند سجده کردهاند
و اطاعت امر او به جا آوردند.
سجده، تذلل و اظهار کوچکی و خاکساری در برابر خداست. مگر نه اینکه همه آفریدگان در
پیشگاه امر او و عظمت او ساجدند؟ مگر نه اینکه آفریدگان زمین و آسمان مانند خورشید
و ماه و اختران و کوهها و درختان و حیوانات، و توده عظیم مردمان از برای خداوند
سجده میکنند؟ (104)
چرا ما، همسوی با همه کاینات، سجده بر خدا نکنیم.
در سجده نیز تسبیح خدا میگوییم و او را از هر عیب و نقص، و هر صفتِ بشری، و هر عجز
و ناتوانی، و از هر آنچه به ذهنمان خطور کند و تصوّر شود، منزّه و مبرّا میدانیم.
تسبیح گوی او نه بنی آدمند و بس
هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد
چرا ما در رکوع و سجودمان، تسبیحگوی آن ذات بیهمتا باشیم؟
در ثنایش، ذکر مرغان چمن
«سَبِّح اسْمَ رَبِّکَ الاَعْلی» بود
و مگر ما کمتر از گیاهان و مرغانیم؟
سجده، عالیترین درجه عبودیّت است. سجده بر زمین و آنچه از زمین است صحیح است و بر
خوراکیها و پوشاکیها و جواهرات حرام و نماز باطل است.
سجده، رمز بندگی است. پس باید همراه با تذلّل و خشوع و فروتنی و شکسته دلی و شکسته
نفسی باشد. اگر با اشک چشم همراه بود، چه بهتر! و اگر طولانی بود، فضیلتش بیشتر!
امام سجاد علیه السلام، زینت ساجدان و فخر عابدان بود. در سجده، چندان با توجّه نام
خدا را تکرار میکرد که وقتی سر بر میداشت بدن مبارکش غرق عرق بود. (105)
امام کاظم علیه السلام پس از نماز صبح سر بر خاک مینهاد و تا روز بلند شود و آفتاب
برآید، در حال سجده بود. (106)
ابراهیم خلیل، در اثر سجدههای طولانی به مقام «خلیل اللّهی» رسید. (107)
خداوند، یاران رسول خدا صلی الله علیه وآله را چنین معرفی میکند:
«تَرَیهُمْ رُکَّعاً سُجَّداً یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَناً» (108)
آنان را میبینی که در حال رکوعاند یا سجود، و امید به فضل خدا و خشنودی او دارند.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود:
سجده بسیار، گناهان را میریزد، آنگونه که باد برگ درختان را. (109)
سجده انسان، سختترین و کمرشکنترین حالت برای ابلیس است. مگر نه اینکه ابلیس، به
خاطر تکبّر و غرور، از سجده بر آدم امتناع کرد و رانده درگاه الهی و مطرود و ملعون
ابدی شد؟
سجده بر خاک کربلا، ثواب نماز را بیشتر میکند. تربت پاک سیدالشهدا، مکتب آزادی و
الهامبخش جهاد و شهادت است. سجده بر این تربت مقدّس، انسان را با فرهنگ عاشورایی
کربلا آشنا و مأنوس میکند.
از کجا میتوان فهمید که عبادتمان خالصانه است؟ نشانههای اخلاص چند چیز است:
. عدم توقّع از دیگران
اگر کار برای خداست، انسان مخلص، چشمداشت تشکّر و قدردانی از غیر خدا ندارد. اگر
قدر نشناسی و ناسپاسی هم دید، باز در عمل خویش ثابت قدم و استوار است. این نشانه آن
است که برای خدا کار میکند.
سوره «هل اتی» در شأن حضرت علی و حضرت فاطمه و امام حسن و امام حسینعلیهم السلام
نازل شد، که سه روز روزه نذری گرفته بودند، و در هر سه روز، افطار خود را به مسکین
و یتیم و اسیر دادند و با آب، افطار کردند. سخن این خانواده با اخلاصِ، چنین بود: «إِنَّمَا
نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لَا نُرِیدُ مِنکُمْ جَزَآءً وَلَا شُکُوراً» (70)
ما شما را بخاطر خدا طعام دادیم، و از شما پاداش و تشکّری نمیخواهیم.
گاه کسی بدون چشم داشتِ مالی، خدمتی انجام میدهد ولی در باطن دوست دارد این را همه
مردم بدانند و اذعان کنند که بی مزد و رایگان کار میکند و این با اخلاص سازگار
نیست. اگر کسی از این ناراحت شود که ذکر خیری از دیگران به میان میآید و از او نه،
در واقع در اخلاصِ نیت او خلل وارد میشود.
. توجّه به تکلیف، نه عنوان
مخلصان، بنده تکلیفاند، نه اسیر عنوان!
چه بسا کارهای لازم که بر زمین مانده، و کسی سراغش نیم رود، تنها به این جهت که
عنوان مهم و معتبری همراه ندارد.
اخلاص را از آنجا میتوان شناخت که انسان تکلیفش را - هر چه باشد - انجام دهد و
کارهای بزرگ و کوچک، با عنوان و بی عنوان، دارای نمود و آوازه یا گمنام و ناشناخته،
برایش یکسان باشد. اگر جز این باشد، رگههایی از ناخالصی در نیتش وجود دارد.
. پشیمان نشدن
انسان مخلص، از کار نیکی که کرده، پشیمان نمیشود. چون نزد خدا پاداشش محفوظ است و
به وظیفه هم هر چه بوده عمل کرده است. پس پشیمانی چرا؟
اگر به قصد قربت، به دیدار کسی یا به مجلس ختم رفتید، امّا آنان متوجه حضور شما
نشدند و تشکّر نکردند، پشیمانی ندارد. اگر در این شرایط از رفتن پشیمان شدید، پای
اخلاصتان میلنگد.
. عدم تأثیر استقبال یا بی اعتنایی
این هم نشان دیگری از اخلاص است. این نباشد که چون کارتان مورد ستایش واستقبال قرار
میگیرد، تشویق بهانجام آن شوید، واین نباشد که چون کارتان با بیاعتنایی وبیمهری
مردم روبرو شود سست شوید. اگر کار برای خداست نباید تشویق و استقبال یا بی اعتنایی
و عدم قبول مردم در انسان مخلص مؤثر واقع شود. اگر کار برای خداست نباید تشویق و
استقبال یا بی اعتنایی و عدم قبول مردم در انسان مخلص مؤثر واقع شود.
امیرالمؤمنین علیه السلام در این زمینه، ضابطه و ملاک جالبی به دست ما داده است. میفرماید:
«لِلْمُرائِی ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَکْسِلُ اِذا کانَ وَحْدَهُ یَنْشِطُ اِذا کانَ فِی
النّاسِ وَ یَزیدُ فِی الْعَمَلِ اِذا کانَ اُثنِیَ وَ یَنْقُص اِذا ذُمَّ» (71)
ریاکار، سه علامت دارد: اوّل آنکه وقتی تنهاست، با کسالت و بیحالی عمل میکند.
دوّم آنکه در حضور مردم، نشاط میورزد. سوّم آنکه اگر تعریفش کنند، میافزاید و اگر
ملامتش کنند، میکاهد.
. یگانگی ظاهر و باطن
از نشانههای دیگر خلوص، همگونی ظاهر و باطن است. عملش در ظاهر با نیّتش در باطن
یکسان باشد. گندمنمای جو فروش نباشد، و همان باد که نشان میدهد، «بود» و «نمود»ش
یکی باشد.
علی علیه السلام فرموده است: «مَنْ لَمْ یَخْتَلِفْ سِرُّهُ وَ عَلانِیَتُهُ وَ
فِعْلُهُ وَ مَقالَتُهُ، فَقَدْ اَدّیَ الاَمانَةَ وَاخْلَصَ الْعبادَة». (72) کسی
که ظاهر و باطنش و نهان و آشکارش و رفتار و گفتارش با هم اختلاف نداشته باشد، او
امانت الهی را ادا کرده و عبادت و بندگی را خالص ساخته است. نشانههای دیگری هم
برای اخلاص وجود دارد که به همین قدر، بسنده میشود.
آنکه اخلاص دارد، نورانیتی در دل، توفیقی در عمل، پاداشی در دنیا و آخرت، عاقبت
بخیری و خوش نامی، محبوبیّت و نام نیک خواهد داشت. این وعده الهی است که پاداش
نیکوکاران خالص و بندگان مخلص ضایع نمیشود.
پس نمازی بخوانیم، با اخلاص و توجّه به خدا.
نمازی که خواندنش، یک دعای مستجاب دارد. (73)
نمازی که به انتظار نشستن برای آن، خود عبادت است. (74)
نمازی که از انفاق خانهای پر از طلا بهتر است. (75)
نماز بخوانیم، و حق آن را ضایع نکنیم، در انجام آن سستی و کاهلی نکنیم، گاه و بیگاه،
ترک نکنیم، به خاطر مشغولیات دیگر، آن را عقب نیندازیم.
نماز اوّل وقت و به جماعت را فراموش نکنیم. که ... یاد خدا بزرگتر از هر چیز است:
«وَلَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ» (76)